چاپ

نخستين رسالت ما كشف بزرگترين غامضی است كه از آن كمترين خبر‍ی نداريم و آن « متن مردم » است و پيش از آنكه به هر چاره ای بگرويم بايد زبانی برای حرف زدن با مردم بياموزيم و اكنون گنگيم. ما از آغاز پيدايشمان زبان آنها را از ياد برده ايم و اين بيگانگی، قبرستان همه آرزوهای ما و عبث كننده همه تلاشهای ما است. « دكتر علی مزينانی»

دو تیم مردمی را به مردم واگذارید

دو تیم مردمی استقلال و پرسپولیس سالها پیش ورشکسته «معنوی» شدند و امروز نیز ورشکسته «مادی» گشته اند و اینک بن بست کامل آنان را در مقابل رویمان داریم. آری، از اول نیز نمی بایست که «دولت و دولتیان» این بار کمر شکن را می پذیرفتند تا اینکه امروز بدین معضل  بزرگ برخورد نماییم، به گونه ای که نه دولت تحمل بارهزینه های این دو باشگاه را دارد و نه بخش خصوصی. حال نیز خواسته و ناخواسته وجود این دو باشگاه میدان مینی گشته است که همه ازآن دوری می جویند الا مردمی که طرفدار آنها هستند و سالهاست که هزینه های رشد منفی آنان را نیز پرداخت کرده اند و اما حال که بحران اقتصادی آبی ها و قرمزها به مرز خطرو فاجعه رسیده، شاهدیم که موجی نو از سوی رسانه ها بوجود آمده وبدین مهم پرداخته و می پردازند تا راهی از میان سخنان، مدیران و کارشناسان و مربیان و... بیابند که درمانی جهت درد اینک باشد و لذا دیده و می بینیم که هرکس چیزی می گوید ویکی در مذمت فوتبال دولتی داد سخن می دهد و یکی نیز از محاسن واگذاری بدون بدهی سخن می گوید و یکی ازسرمایه سوزی بخش خصوصی و عدم استقبال آنان می گوید!! اما تمامی این سخنان در غایت خویش به راهکار «خصوصی سازی» اقتصادی – فوتبالی اشاره ومنتهی می شود .

افسوس اینهمه نظریه پردازی های کلیشه ای می شود، اما یکی نیست که بگوید این 2 باشگاه را به خود طرفداران میلیونی شان واگذارید.  گویی تا قیام قیامت باید فقط به 2 راه نگاه کنیم 1- فوتبال دولتی، 2- فوتبال خصوصی سازی شده  و انگار جرم است اگر بگوئیم امکان دارد راه سومی نیز وجود داشته باشد به نام، نه فوتبال دولتی، نه فوتبال خصوصی سازی شده بلکه «فوتبال مردمی»؛ آری، اهالی مردمی آبی ها و قرمز ها بهتر و بیشتر از هرکس توانمند هستند تا فرزندان گمشده خویش را پس از سالها دوری از دولت به هر صورت و حالتی که هستند بگیرند و بدهی آنان را نیز پرداخت کنند و خود متولی رشد و تعالی آنان باشند. ایکاش ایکاش در ضمیر رسانه ها و کارشناسان و مربیان و... کشورمان بدین راه روشن و آشکار نیز توجهی می بود تا دغدغه همگانی در راستای « چگونگی ونحوه شایسته این انتقال از دولت به مردم آبی و قرمزفوتبالی» معطوف می گشت  (ساختار فوتبال مردمی)و شاید ایکاش یکی می بود و می گفت که این 2 تیم مردمی را حداقل به خانه مردم(مجلس شورای اسلامی) هدیه کنید! تا ایشان یا خود متولی این 2 تیم مردمی باشند یا مرجع مردمی را شناسائی و این دو را به آنان واگذار کند .

یکی از اهالی مردمی فوتبال- مهدی میرابی

خالق بزرگ «خلاقیت» به ما اعطا کرده است. پیشکش ما نیز به او به کار بردن آن خلاقیت است. جولیا کامرون

 

لطفا به تاریخ نامه ای که در خصوص «واگذاری 2 تیم مردمی» به زمامدار وقت ورزش کشور نوشته شده، توجه نمائید.

شماره:    140-110

تاریخ:     15/11/1387

 

حضور محترم جناب آقای مهندس علی آبادی

ریاست سازمان تربیت بدنی جمهوری اسلامی ایران


همانطور که می دانیم «قرآن» این کلام وحی با نام«خدای سبحان» شروع می شود و با نام «مردم» نیز خاتمه می یابد؛ «مردم» کلمه و حریمی «مقدس» است، آنچنان بزرگ  و مقدس که بنیان گذار «انقلاب اسلامی» امام خمینی(ره) می فرمودند که «من خادم مردمم» و «مردم ولی نعمت ما هستند».

براستی که هرچیز و پدیده ای که در حیطه و تعلق «مردم» قرارمی گیرد، چیزی شبیه «درب مسجد» می شود که دیگر نمی توان آنرا فروخت یا سوزاند؛ آری تاریخ فوتبالمان گواهی متغن است که تیم پرسپولیس و استقلال متعلق و مزین به نام«مردم» است و از متن و نهاد همین مردم کوچه و بازار نیز به حیات و تکوین راه یافته اند، این 2 تیم در دامن عشق ها و اشک ها و شورها و دغدغه های همین مردم رشد و قوام یافته و همین استقبال و آفرینش «مردمی» سبب گردید تا دولت ها به پاس احترام به آرا و سلایق «مردم» (به ویژه نسل جوان) در حمایت و هدایت این 2 تیم مردمی حضور و مشارکت نمایند و با پیشگامی خود در این امر، بکوشند تاعمق ارادت ها و ارج نهادن به خواست ونیاز جامعه را ابراز و اعلام دارند، اما اینک «نظام ورزش کشور» در راستای اصل 44 قانون اساسی مجاز و مکلف به واگذاری باشگاه های دولتی به بخش خصوصی شده ودر اجرای این قانون، هیچ شک و سئوال و ابهامی نیست ، چرا که حیات و بقاء بسیاری از باشگاه های کشور با حمایت های دولت و دولت ها بوده ، از این روی به جهت  صاحب امتیازی واولیایی دولت در آن باشگاه ها ، دولت مجاز و مختار است تا در راستای اصل 44 قانون اساسی ، باشگاه هایش را به بخش خصوصی واگذار نماید، اما در این گیرو دار نباید فراموش شود که اگر نظا م اقتصادی کشورمان روی به خصوصی سازی نهاده می توان تیم های پرسپولیس و استقلال را که به نام«مردم سند زده » شده را نیز در حیطه واگذاری به« بخش خصوصی » قرار داد.

با این چوب حراج به سر این 2 تیم مردمی ، من مردمی فوتبال از نظر شرع و فقه نمی دانم که حکم شرعی مراجع اعظام در این خصوص چیست؟ اما فقط به اتکای بحث «عدالت اجتماعی» و مردم سالاری دینی که محور اصلی سیاست های نظام جمهوری اسلامی ایران است ، می توانم بگویم که این خلاف «عدالت اجتماعی» است که 2 تیم مردمی را به فردی یا افرادی متمول و سرمایه دار واگذار کنند و خط بطلانی بر« سرمایه معنوی »این2 تیم کشند؛

این 2 تیم علی رغم اینکه امروزه دارای هیچ بضاعت «مالی» نیستند ، اما دارای سرمایه ای بزرگ و معنوی به نام «مردم» می باشند که بی تردید هیچ مرجع و مقامی نمی تواند قیمت و ارزش این سرمایه معنوی را به ریال و تومان محاسبه کند و بعد بگوید که این تیم فلان مبلغ و قیمت ، ارزش دارد !

بواقع که کسی نمی تواند قیمتی برای خون دل خوردن ها و اشک ها و حسرت ها و سکته کردن ها و ... طرفداران مردمی آن تعیین کند؛ اکنون توقع و انتظاری که از «ریاست ورزش کشور» جناب آقای مهندس علی آبادی می رود آنستکه از موضع مدعی العموم ورزش به ویژه فوتبال ، نخست با رجوع به مراجع اعظام ،حکم شرعی واگذاری این 2 تیم مردمی به بخش خصوصی را جویا شود وبعد درمقابل هیئت دولت و همچنین دیگر مقامات  مسئول، اذعان و اعتراف دارد که این 2 تیم متعلق و مزین به نام مردم است ودر این راستا خواستار ایجاد ساختاری«هرمی» شکل با راهبرد «شورا مداری»، برای این 2 تیم مردمی گرددو سپس مقدمه و زمینه واگذاری این 2تیم را به اهالی مردمی آن بدین طریق  فراهم آورد . براستی که می توان با«بضاعت معنوی»این 2 تیم ساختاری «هرمی» شکل را که شروع و استارت آن ساختار از متن و نهاد مردم طرفدار این 2 تیم باشد، پی افکند و با این اقدام برای اولین بار روح تعاون و مشارکت و چاره جوئی و ... رادر این 2 تیم مردمی محقق ساخت وروح واقعی این دو تیم را به پیکره  مرده و کم تحرک آن برگرداند .

امید آنکه در این خصوص نیز ایمان و باور داشته باشیم که با سرمایه ها و بضاعت های اهالی مردمی و خبره وپیشکسوتان این 2 تیم (در صورتی که حلقه و بستری برای پیوند شان فراهم آید)، می توان به سهولت، روح تعاون و نوآوری و شکوفائی و خردورزی و ... را به تجلی و نمایش گذاشت  و این خیل عظیم مردمی را که جز بی سرانجامی ونا بسامانی تیم محبوبشان ، چیزی دگر ندیده و همواره بی تاب لحظه ها بوده اند را، مژده و نوید داد که با مشارکت و حضورشان در راستای ایجاد بنای نوین و کاملا مردمی از تیم محبوب خود می توانند«خشتی» از آن بنای نوین گردند و در ساخت وساز آن دخیل و شریک باشند ( با هربضاعتی که دارند ، فکری وجسمی و مالی) ،باشد که روزی درسایه اهتمام نماینده ورزشی دولت خدمت گزار ، شاهد احقاق حق مردمی 2 تیم استقلال و پیروزی و همچنین هدایت و رهبریت این 2 تیم بدست« مردم» که صاحبان اصلی آن هستند باشیم . آری ایرانی می تواند اگر بخواهد و بخواهند.

یکی از اهالی مردمی فوتبال- مهدی میرابی