چاپ

«همه خوبند اما نه برای همه کار» مثل اسپانیائی

نقطه سر خط: بازهم «فوتبال»

علی کفاشیان و ریاست

همین چند روز پیش بود که یکی از برنامه های اجتماعی شبکه 3 سیما علی کفاشیان را دعوت نموده بود و از قبل هم با همسر وی نیز مصاحبه ای را ترتیب داده بود که در میان گفتگو آنرا پخش نمود و همسر ریاست فدراسیون فوتبالمان از دوره ای که شوهرش در «بانک» مشغول بکار بود خیلی احساس رضایت می کرد و دوره ای را که ایشان به امور ورزشی وارد شدند نیز زندگی کم حاشیه نام بردند و بعد با معذرت خواهی از فوتبالی ها فرمودند که هیچگاه مایل نبوده اند که «حاج علی آقا» به عرصه فوتبال وارد شوند و...

براستی چرا علی کفاشیان دو دستی به فوتبال ایرانی چسبیده؟ و همیشه نیز وانمود می کند که بهتر از او وجود ندارد تا این مسند را به دیگری واگذارکند! او می گوید چون آن آدم اهلش پیدا نمی شود (بوروکراسی باز)، پس ناچارید بد و خوب مرا بپذیرید (من کم کم داره از فوتبال خوشم میاد) و ببینید که در قاره آسیا 2 بار بهترین فدراسیون شده ایم! بله، من تجربه کسب کرده ام و...

بواقع اگر جامعه فوتبال ایرانی از نعمت «مجمع عمومی»ای آگاه و بیدار و مترقی بهره مند بود بی شک امثال این آقایان خیلی زودتر از اینها می بایست عرصه فوتبال را ترک می نمودند، اما افسوس که پس از «اساسنامه بازی فیفا در فوتبال ایرانی»، کمیته انتقالی آمد و مجمع عمومی فوتبال ایرانی را از نفوس بیشتری تشکیل داد اما چیدمان و فضای «مجمع عمومی» را به گونه ای قرار داد تا به نحوی زیرمجموعه فعال در بدنه فدراسیون باشند (در ظاهر نیروی حاکم و متعقله فوتبالی، ولی در باطن نیروی عقیم شده و خنثی). آن هنگام که مهندس صفائی فراهانی (که بسان مستشار فیفا مامور اجرای «نقشه راه» فیفا بود) خودسرانه آمد و مانع ورود و حضور «رسانه ها» به عنوان «اعضای مجمع عمومی فوتبال ایرانی» گردید تا این مجمع «مرده» به دنیا آید! (کر و کور و لال) و زمان نیز در این خصوص گواه و نشان است که این جمع عبارتند از «مجمع عمومی خفته گان فوتبالی». با این وصف، حال که عقل متعقله فوتبالی در خواب و خود را به خواب زده، باید که «علی کفاشیان» بسان گذشته تیم های ملی مان (جوان و نوجوانان و امید) را با ناکامی و عدم خودباوری فوتبالی روبرو کند (2بار) و با این کارنامه گواهی دهد که فقط تیم ملی بزرگسالان برای آن فدراسیون شاخص کلی و کلان فوتبالی می باشد! آری «علی خان» تو هر چه خواهی بکن.

مهم نیست که رای همسر و فرزندانت چیست!

مهم نیست آبروی ملی و تبعاتی که از عدم خودباوری فوتبالی و ملی در روح نسل نونهال و نوجوان و جوان و امید بر جای میگذارید تا چه میزان است.

مهم نیست که هیچ طرح و برنامه ای جهت پایه های تیم های ملی مان نداشته و نداری و هنوز نیز نمی دانی که فوتبال ایرانی در چگونه ساختاری سیر و سلوک می کند.

مهم نیست که خنده هایت چون نیشی در دل اهالی فوتبال اثر می کند و تبدیل به زهری تلخ می گردد.

مهم اینست که به این پست بچسبی و از اشتهاری که نان و نام برایت می آورد بهرمند باشی و در راستای «ساختار سازی در AFC» نقش آفرینی کنی.

و مهمتر اینست که جامعه فوتبالی در سستی و رخوت خود چنان غرق هستند که می توان به صراحت گفت که "کی به کیه ، تاریکیه" و تو هر طور که مایلی بچرخان! یه مدت این رسانه ها «گیری» می دهند و تو بوق و کرنا می کنند و بعد می گذرد باز روز از نو و تجربه اندوزی از نو !!!

یکی از اهالی فوتبال مهدی میرابی

دیگران خیلی زود بازخورد رفتار ما را نشان می دهند. درستی و نادرستی کردارمان را در نگاه و سخن دیگران خواهیم یافت. «بودا»