آگاهی به موقع، لازمة آمادگی و توفيق در هر کاری است. «هرودت»

سئوال فوتبالی

فوتبال چیست؟ این محوری ترین سئوال در خصوص رشد و تعالی فوتبال در یک جامعه خرد و کلان می تواند باشد و هر فرد و گروه و ملتی که توانست به طور جامع تر و کامل تر بدین سئوال جواب بدهد از توفیقات بیشتری در راه فوتبال نیز بهره خواهد برد، بنابراین صورت مسئله «فوتبال چیست؟» باید حداقل در 3 سطح مطرح شود 1- در سطح ملی 2- در سطح گروهی (باشگاهی) 3- فردی (بازیکن) اکنون سئوال دیگری که مطرح است اینست که آیا جامعه ایرانی– فوتبالی تا کنون جوابی «ملی» در خصوص «فوتبال چیست؟» داشته و ارائه کرده؟ عدم موفقیت فوتبال ایرانی به ویژه طی این چند دهه اخیر گواهی متغن است که «ما» هنوز بدین سئوال پاسخی منطقی و معقول نداده ایم در حالیکه اگر این سئوال در جامعه ایرانی آنهم برای یکبار مطرح می شد بی شک منتج به 2 پاسخ کلی می گردید 1- فوتبال پدیده ای است کاملا غربی و وارداتی که جهت شناخت آن باید به تفکر غربی که مولد آن بوده اقتدا کرد (نگاه غرب زدگی به فوتبال)2- «فوتبال» مکتبی است فکری و عملی که برای پیروان خود از هر طبقه و مرام و مسلکی و ... دستوارتی عملی و نظری دارد (نگاه شرقی به فوتبال). آری عدم «طرح ملی» سئوال فوتبال چیست؟ متاسفانه موجب شد تا تفکر و جواب دوم که می توانست روح خودباوری فوتبالی را بوجود آورد نه تنها مطرح نگردد بلکه دفن و مستور نیز باقی بماند و لذا می ببینیم که دنیائی از کارشناسان و متخصصانی  را در فوتبالمان داریم که مبلغ و مروج کامل «غرب زدگی» تمام عیار فوتبالمان هستند، همان عقلائی که راهکار ها و طرح های خویش را با اشاره از نمونه غربی آن که در فلان کشور غربی دیده و پیاده شده تجویز و صادر می نمایند، از این روی «ما» همواره غربی فکر کرده ایم و «شرقی» رفتار و زندگی نموده ایم  و این خود بزرگترین چالش در فوتبال ایرانی است که از پنجره «غربی» عمارت فوتبالمان غایت مطلوب فوتبالی را می بینیم ولی برای اجراء و عمل متعالی مجبوریم که از پله های «شرقی» عمارت فوتبالی پایین آئیم تا خود را به درب عمارت و سطح زمین برسانیم و سپس در هوائی آزاد در پی آمال خویش برآئیم اما بجای این اقدام باید پله های نزولی که در طول تاریخ فوتبالمان خود بوجود آورده ایم را طی کنیم و با این همه  تلاش و شوق باز وارد سیاه چال فوتبالی شویم (عمارتی که راه به بیرون ندارد و دارای برجی است با پنجره ای  که روی به غرب پر اوهام دارد و  سیاه چالی که پائین تر از پایه هایش در قعر زمین جای گرفته). با این توصیف بیائیم باور کنیم که فوتبالمان از همان بدو تولدش تا امروز دچار و اسیر در یک 2 پارینگی بوده، در یک 2 هوائی، در یک 2 دلی، در یک 2 سوئی و ... ( چیزی که همگان آن را بخوبی دریافته اند، یک برزخ کامل، نه اینوری ، نه آنوری). آری «ما» به میزانی که بتوانیم پاسخی شایسته به سئوال «فوتبال چیست؟» بدهیم به همان میزان نیز می توانیم به «اشراق فوتبالی» نائل آئیم و در راه رشد و تعالی قرار گیریم، اینکه «ما» به اندیشه های خویش این فرصت و مهلت را ندادیم که نخست از خود بپرسند که «فوتبال چیست؟ و بعد در جستجو و پاسخ آن باشیم منجر به عمری تقلید کور کورانه از فوتبال غرب شد که حاصلش را امروز به عینه می ببینم که بختک زدگی و خلا اندیشه است. اکنون که غرق در غرب زدگی کامل «فوتبال»هستیم و جز رصدگاه غربی فوتبال، رصدگاه دیگری را نمی شناسیم طبیعی و بدیعی است که دارای فوتبالی «شترمرغ » گونه باشیم (هم غربی و هم شرقی) در واقع باید گفت حکایت «ما» حکایت آن دانش پژوهی است که که در صدد است تا به «طرح سئوال غلط فوتبالی» پاسخی صحیح دهد! اینکه «ما» نتوانیم بواسطه حمایت دولت و رسانه های ملی «سراسر ایران را مدرسه فوتبال عام کنیم» و استعداها و نبوغ ملی خودجوش و خودپرور فوتبالمان را شناسائی کنیم، اینکه «ما» نتوانیم بواسطه حمایت دولت و رسانه های ملی دست به آموزش پایه ای و همگانی فوتبال زنیم و در سودای ایجاد ساختاری کاملا بدیع و شرقی در عالم فوتبال به نام ساختار فوتبال مردمی باشیم، اینکه «ما» نتوانیم بواسطه حمایت دولت و رسانه های ملی اطاق فکری تحت عنوان شورای خبرگان فوتبالی ایرانی ایجاد واحداث کنیم، اینکه جملگی کارشناسان و متخصصان فوتبالی، غرب زده فوتبالی باشند و نتوانند در راستای بومی کردن «فوتبال» طرح و برنامه ملی و مردمی دهند«فاجعه» است، فاجعه!! با این واقعیت موجود و آشکار از فوتبالمان ،امید آنکه در قیل وقال اینک فوتبالمان کسی ومرجعی و مقامی و رسانه ای پیدا شود  که از تسلسل رفتارهایمان به ستوه و تنگ آمده باشد و صادقانه و شجاعانه وحکیمانه به «ما» بگوید که نیازمند شناخت «فوتبالیم» و باید بنائی نو از فوتبالی نو را بنیان نهیم (فوتبالی شرقی و مردمی) باشد که طرح سئوال چه باید کرد ؟ و چیستان فوتبال ، راهگشائی مطلوب و شایسته باشد تا به اتفاق هم روزی کاشف رمز و راز فوتبال باشیم  و آنگاه روح نبوغ و خود باوری فوتبالی ایران و ایرانی را به نمایش و تجلی بگذاریم.                     بدان امید – بدرود

یکی از اهالی مردمی فوتبال – مهدی میرابی


هنوز هيچ کس به ما نگفته است که بلندی قلّه هايمان چند است، امّا«ما» خوب عمق و وسعت درهّ هايمان را می شناسیم. «اینچنین گفت زرتشت»

Add comment


Security code
Refresh

کاریکاتورها

تعداد بازدیدکنندگان

mod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_counter
mod_vvisit_counterامروز29
mod_vvisit_counterدیروز47
mod_vvisit_counterمجموع414338