تو قرآن بدين نمط خوانی                  ببری  رونق مسلمانی«مولوی»

کفاشیان و نشان برتری

مطیعانه از یک دونده ساده و مبتدی رشته «دومیدانی» تا معاونت ورزش کشور و کمیته ملی المپیک و ریاست فدراسیون فوتبال(ابررشته ورزشهایمان) پیشروی کرد و در این راه، این کنفدراسیون فوتبال آسیا بود که ویژگی و هنر فردی وی را در مدیریت بوروکراسی– ورزشی شناخت و پاس داشت و 2 بار به نشان بهترین فدراسیون فوتبال آسیا  مفتخر گردید! خنده خنده با بلدوزر غلتک دار فیفا(اساسنامه فرمایشی + مجمع عمومی خفته گان فوتبالی) تا اینجا «ما» را کشاند و در باطلاق فوتبال ایرانی فرو برد، خنده خنده!!

براستی اگر من  یک دولت و مرجع و مقام خارجی که مخالف سرسخت ایران  و ایرانی است می بودم بی شک به آقای کفاشیان بزرگ ترین هدیه ها را پیشکش می کردم که توانسته بهتر و بیشتر از هر کس و هرچیزی تیشه به ریشه اولین خودباوری و خودیابی نسل جوان و آینده ساز ایران زمین که تمایل شدیدی به ورزش فوتبال دارند بزند؛ بله، وقتی که آقایانِ «من سالار» فاقد تخصص و صلاحیت لازم، حاکم بر سرنوشت فوتبال مان می شوند، طبیعی و بدیهی است که فوتبال این مولد شور و نشاط و شادی و سر زندگی در جامعه ایرانی، تبدیل به عرصه نزاع ها و تفرقه ها و سرمایه سوزی ها و هنجار شکنی ها شود وچنان گردد که ریاست غاصب آن با خنده، دائم چماق اساسنامه و مجمع عمومی خفتگان فوتبالی را برسر «ما» اهالی فوتبال بکوبد؛ آری تخریب فوتبال ایرانی توسط عالی جاه غافل آن بیشتر از تخریب موشک ها و بمب های دشمن، خرابی و ویرانی به بار می آورد؛ بمب ها و موشک های دشمن فقط جسم ها و خانه ها را نابود می کنند اما مدیریت غفلت زده، روح و روحیه خودیابی و خودباوری نسل جوان را نابود می کند و این درست همان چیزی است که دشمنان این سرزمین در طول تاریخ از وقوعش شاد و خرسند بوده اند. با این اوصاف این مهندس علی آبادی ریاست وقت ورزش کشور بود که به زعم خویش دریافته بود که نیاز فوتبال ایرانی به مدیریتی است «بوروکراسی» فهم که باید بیاید و حلقه اتصالی برای تمامیت فوتبال «سیال»مان گردد تا سامانی ایجاد شود و لذا او را بر این مسند مهم و خطیر نشاند و اینک و امروز می بینیم که هم بر تفکر «مهندس علی آبادی» و هم بر رای کنفدراسیون فوتبال آسیا باید خط بطلانی کشید که می پندارند راه نجات فوتبال ایرانی در «مدیریت بوروکراسی» است. آری، متاسفانه این همواره از سرنوشت فوتبالمان بوده که مدیریت های من سالار و یا موم صفت، سرنوشت سازان فوتبال ایرانی گردند و از منظر شخصی و سلیقه ای خود بدان بنگرند و راه درمان و نجات آنرا درست یا غلط بنابر مزاج خود تجویز و صادر کنند! سالها پیش سرنوشت سازان فوتبال ایرانی براین باور بودند که تنها مدیریت «نظامی» میتواند سامان بخش و دیسیپلین آور برای فوتبال ایرانی گردد و لذا به دنبال مدیریت نظامی رفتند و زمان گذشت و ثابت شد که این تفکر نیز جوابگوی فوتبالمان نیست پس به دنبال مدیریت تجاری و صنعتی رفتند و زمان گذشت و عدم کارآئی ایشان نیز به اثبات رسید، پس به دنبال مدیریت فوتبالی رفتند و در گذر زمان عدم موفقیت آنان نیز هویدا شد تا اینکه با تعلیق فوتبالمان از سوی فیفا مدیریت اساسنامه زده بر سرنوشت فوتبالمان تحمیل شد (مدیریت نقشه خوان نه مدیریت فرا نقشه دان) و اکنون بزرگ مدیریت بوروکراسی- ورزشی مان (جناب آقای مهندس علی کفاشیان) با 2 نشان بهترینهای آسیا در دست، همراه با خرابه ای تمام عیار و کامل که در پشت سرخود دارد، در صحنه فوتبال ایرانی باقی مانده!!! و «ما» فلک زدگان فوتبالی را تعجبی همراه با هجو فرا گرفته که چرا نشان بهترین های آسیا را به وی داده اند!! آری، باید به مدیریتی که توانسته فوتبال یک ملتی را به رکود و انجماد بکشاند و چنان گرد بی تفاوتی و دلزدگی فوتبالی را در تمامیت آن بگستراند و کسی هم اعتراض و پرخاشی نداشته باشد، باید که جایزه داد!!! بله، باید به مدیریتی که  هیچ از باطن کار فوتبال نمی داند اما استاد ظاهر سازی آن شده، «نشان برتری » داد. براستی که به خائنین ناآگاه وطنی باید که دشمنان خارجی نشان «بزرگی و افتخاری و برتری» دهند تا «ما» همواره و پیوسته در جهل مرکب فوتبالی خویش اسیر و گرفتار باشیم!!!

یکی از اهالی مردمی فوتبال- مهدی میرابی

ابله ترین دوستان ما، خطرناک ترین دشمنان هستند. «سقراط»

 

 

Add comment


Security code
Refresh

کاریکاتورها

تعداد بازدیدکنندگان

mod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_counter
mod_vvisit_counterامروز20
mod_vvisit_counterدیروز57
mod_vvisit_counterمجموع414457