راه های آینده ابتدا در اندیشه خردمندان رسم می گردد، سپس مردم با کوششی بسیار آن راه ها را خواهند ساخت. «کنفسیوس»

واگذاری 2 تیم مردمی به غیر «حرام» است

همانطور که می دانیم خداوند کلام خود را در قرآن با نام خویش آغازمی کند و با «مردم» نیز پایان  می دهد و ازدیگرسو هرآن چه که به مردم تعلق و نام گیرد همانند حکم «درب مسجد» را پیدا می کند که دیگر نمیشود آن را فروخت یا سوزاند! با این حال در اخبار آمده بود که وزیر محترم ورزش و جوانان اعلام نمودند که مقدمه و بستر واگذاری 2 تیم مردمی به بخش خصوصی در شرف تحقق و انجام است! آری، سالهاست که (یعنی از شروع انقلاب تاکنون) این 2 تیم مردمی برای دولت ها هزینه های مادی و معنوی فراوانی را داشته اند و اکنون سهل ترین راه و بی عارترین راه آنست که این 2 تیم مردمی را به بخش خصوصی واگذار کرد، تا از شر آن خلاص شد؛  چرا که هیچ برنامه و ایده ای در ذهن آقایان در خصوص واگذاری این 2 تیم مردمی  به خود «مردم» که صاحبان اصلی آنند، اصلا وجود ندارد (یک طرح انقلابی و خلاق و مردمی) و لذا نمی توانند حتی براساس عدالت اجتماعی «نظام نوین اقتصادی مردمی - ورزشی» را متصور شوند و یک راه و روش نوینی را بوجود آورند که حق به حق دار رسد! گویا آقایان نمی دانند که سرمایه های معنوی و مادی این مردم را که خرج این 2 تیم مردمی کرده اند با هیچ ترازو و میزانی قابل محاسبه نیست تا بتوانند قیمت آن را مشخص نمایند! براستی اشک ها و آه ها و سکته ها و بی فرزند شدن و بی سرپرست شدن و...  که صرف و وقف شده، چه قیمتی دارد؟

جای تاسف است در سایه وزیری که ید طولائی در امر و امور «نظری» ورزش دارد و درحکم مولانای ورزشی بشمار می رود انتظار و توقع می رفت که با اجتهاد ورزشی ایشان یک طریق و سلوک بدیع و مردمی به عینیت و تحقق رسد و روزی به واسطه اهتمام ایشان بشنویم که 2 تیم مردمی نه برای دولت است و نه برای بخش خصوصی، بلکه این 2 به طور کامل و اکمل به «مردم» و هواداران خواهد رسید تا «عدالت اجتماعی ایرانی- ورزشی» در جامعه جاری و ساری شود؛ ولی دریغا و دردا که دانای ورزشی مان چنین نکرد و اکنون تنها از خدا می توانیم مسئلت داریم که «شمس ورزشی»  وی را در راه و مسیر «مولانای نظریه زده ورزشی» قرار دهد تا تحول جهشی در کلیت ورزش مان عارض و حادث شود. با این وصف ایکاش در میان پیشکسوتان و مدیران و خاک خورده ها و ... اسبق و فعلی این 2 تیم مردمی  به ویژه آنانیکه پای سفره این 2 تیم به نام و نانی رسیده اند، کسی بود که به فکر اداء دین می بود و با رجوع  به محضر مراجع تقلید قم، حکم شرعی این واگذاری را جویا می شد! و مانع این انتقال غیر عادلانه می گردید. آری نظام ورزشمان و خانه ملت ملزم به انجام این تکلیف هستند تا حق به حق دار رسد، حالا می توانند در این خصوص تعلل کنند اما روزی باید باز به حل این مسئله غامض بپردازند.

باشد که باور کنیم تنها راه نجات این 2 تیم مردمی نه در دولتی بودن آنهاست و نه خصوصی شدن آنها، بلکه مردمی نمودن آنهاست. امید که اندیشمندان و دلسوزان و هواداران این 2 تیم، طراحان «نظام اقتصادی مردمی فوتبالی» باشند؛ هویتی بدیع که با سرمایه هواداران میلیونی شکل و قالب می گیرد و خود مردم سهامداران اصلی و فرعی آن خواهند بود ( ساختار اقتصادی بدیع که یک شبه متولد می گردد و مصداق آن می گردد که نگار من به مکتب نرفت و یک شبه غمزه آموز صد مدرس شد (عالی ترین رتبه را در فرابورس به خود اختصاص دهد) بدان امید بدرود. یکی از اهالی مردمی فوتبال- مهدی میرابی

نیاسائید، زندگی در گذر است . بروید و دلیری کنید، پیش از آنکه بمیرید، چیزی نیرومند و متعالی از خود بجای گذارید، تا بر زمان غالب شوید. «گوته»

Add comment


Security code
Refresh

کاریکاتورها

تعداد بازدیدکنندگان

mod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_counter
mod_vvisit_counterامروز18
mod_vvisit_counterدیروز35
mod_vvisit_counterمجموع412191