چاپ
شماره: 44-110
تاريخ:  27/ 10 / 83
پيوست:  دارد
بنام خدا

«تفکر غربی اکنون چند صد سال است که جویای هر علت و پویای هر مسئله است به همین مناسبت
اینچنین غنی، گرانمایه، عمیق و رنگارنگ جلوه می کند. برای تفکری که در جستجوی گریز گاههای
نو است، حرکت، تحول، دگرگونی اساس حیات است؛ هر نکته ای جالب توجه، هر چیز کاویدنی و هر
مسئله مطرح شدنی است.»
«داریوش شایگان، آسیا در برابر غرب ص103»

حضور محترم جناب آقای دکتر قراخانلو ریاست کمیته ملّی المپیک

با عرض سلام و ادب

قبل از هر چیز، جای آن دارد که «من، مردمی ورزش» به شما دوبار تبریک عرض نمایم، یکبار از این جهت که توانسته اید در عرض چندین ماه از «وزارتخانه نوپای علوم و تحقیقات و فناوری، ظهور و بعد به سمت و مسئولیتی در سازمان تربیت بدنی نائل آئید و دیگر آنکه امروز در اوج قله نشینی ورزش، یعنی اولیای آن جلوس نموده اید را.

بی شک این رشد و ترقی حضرتعالی در عالم ورزش، مرهون زحمات شبانه روزی شما بوده که در وطن و هجرت جهت علم اندوزی ها همراه با تعهدتان به ایرانی و ایران زمین چنین بستری را فراهم آورده است و چه خوش بخت و اقبال که شرایط این اجازه و فرصت و رخصت را به شما اعطاء کرده تا تعقل و تدبیرتان و خلاصه وجودتان را وقف ایران و ورزش آن کنید. تفاوت من بداقبال و امثال من با شما در این است که «ما» آن جوهره و مایع اولیه ای را که عشق و علاقه به ایران و ایرانی است داشته اما چون نام و عنوان و مدرک تحصیلی نداریم تا دلیلی بر تعقل و تدبیر و تعهدمان باشد، همواره جزء عاشقان «خام ورزش» محسوب شده ایم و به دلیل عدم توجه مسئولین امر به جای وقف شدن و وقف کردن خود در راه ورزش، باید شاهد در خود سوختن خود باشیم، آری جرم اینست!

یا رب این شهر چه شهریست که صد یوسف دل   به کلافی بفروشند و خریداری نیست

همانطور که من فرزند این سرزمینم، شما نیز فرزند این سرزمینید، اگر من در سنگرهای جهاد و شهادت رشد و شکل و غالب گرفتم و به من القاء و آموخته شد که باید پیوسته در جانبازی و ایثارگری کوشید، شما نیز در جبهه های علمی تلاش و کوشش کردید و بواقع که شایسته و نکوست که شما به جهت علم اندوزیهایتان در رأس ورزش قرار گیرید و بعنوان اولیای آن تعهد و کاردانی خود را به انجام و اثبات رسانید؛ من نیز بعنوان عاشق خام و آخرین فرد از قافله ورزش حق دارم نظر و ایده خود را در خصوص ورزش این آب و خاک به جامعه ورزش، بخصوص به اولیای آن که عامل و مانع هر تغییر و تحولی هستند منعکس و اعلام دارم.
من قبل از سال 1376  به مقوله ورزش بعنوان یکی از پدیده های انتزاعی جامعه انسانی می نگریستم، اما بعد از واقعه ملبورن استرالیا که سبب گردید تا شاهد یک وحدت نظر و زبان مشترک «ملّی» باشیم، به مقوله ورزش بعنوان یک روش و وسیله اجتماعی که می توان با آن مانع سستی و کژی نسل جوان کشورمان که آینده سازان فردای این مرز و بوم اند نگریسته ام و آگاهم که اگر در این خصوص کم کاری و اهمالی صورت گیرد، چه خسارات جبران ناپذیری به بار خواهد آمد، که متأسفانه عوارض این خسارات امروزه در سیمای نسل جوانمان که به اعتیاد و سکون و خمودی و انتحار و بی هویتی می گراید کم کم رو به افزایش و فاجعه دارد.
با این اوصاف که ذکر آن رفت، شما به جهت جایگاهتان و من نیز به سبب عشق و علاقه به سرافرازی ایران و ایرانی متعهد هستیم به جامعه و نسل جوان آن.
در این راستا من خود را ایجاد کننده و هدایتگر حرکتی می دانم که اگر با استقبال اولیاء ورزش همراه گردد، می تواند منجر به تحولی شگرف در ورزش فوتبال شود، از این روی درخواست دارم تا صدق و کذب گفتارم به محک قضاوت و آزمایش درآید؛ بدین منظور در انتظارم تا طرح بهره وری (مردمی،شرقی) پای به عرصه تکوین نهد و به دستاوردهای خود (نماد ذیل) نائل آید.

برای مشاهده نماد روی آن کلیک نمایید.
*********
شرحی در خصوص طرح بهره وری

به جهت آنکه از همان آغاز تدوین طرح پیش بینی سوء استفاده از آن می رفت چنانکه پیش از این توسط افرادی فرصت طلب (حمید قاسمی و دکتر مهدی خبیری) چنین شده بود، از نشر و افشای مقدمه و مؤخره آن خودداری نموده ام؛ از این روی اگر آن قسمت از طرح را که افشاء و انتشار گردیده، مورد رأی و قضاوت اهل فن قرار گیرد، بی شک به نظر و نتیجه ای نائل خواهد شد، اما از آنجا که طرح بهره وری بسان امری استعاری ست، هرکسی از ذن خود یار او خواهد شد و کمتر کسی می تواند از درون آن به اسرار آن آگاه گردد؛ لذا باید با احتساب شرح ها و تفسیرهای کامل آن مورد نقد و قضاوت گیرد.

آنچه که در ذیل خواهد آمد اشاره ایست به حجم و وسعتی که طرح بهره وری بدان توجه دارد.

برای مشاهده نماد روی آن کلیک نمایید.

فوتبال بهره وری یا مردمی چیست؟

فوتبال بهره وری پدیده ایست که در زیربنایی ترین رکن های ورزش ملّی «یعنی اهالی» ماهیت می یابد و می جوشد و جاری می شود تا به بستر متولّیان و سیاستگزاران برسد و به عبارتی دیگر خروج تدریجی از قوّه به فعل درآمدن «اهالی» (توده ها) که مساویست با حرکت.

اگر رازی در موفقیت فوتبال بهره وری یا مردمی وجود داشته باشد، این راز در استعدادیابی و قابلیت کشف نقطه نظر اهالی و دیدن اشیاء و امور از زاویه آنها و همچنین از زاویه و امور سیاستگزاران است.

الف- بهانه ایجاد و احداث تیم ملّی «ب» (چرا به تیم ملّی «ب» مردمی توسّل می جوییم)

- بدلیل ضعف و عقب ماندگی فوتبالمان

- بدنبال راهکار و برنامه ای جهت از «فاجعه» به «فلاح» رسیدن فوتبالمان هستیم

- ایجاد رقابت در زمینه مدیریت و راهبرد فوتبالمان که نتیجه این رقابت منجر به رشد و تعالی فوتبالمان است

- راهی جهت دعوت به مشارکت و حضور مردم در امر ورزش فوتبال بوسیله تیم ملّی «ب»

ب – نحوه ایجاد و احداث تیم ملّی «ب»

ت- حیات تیم ملّی «ب»، مدیران و ساختمان آن – مربیّان و بازیکنان آن

ث- زمین و امکانات تیم ملّی «ب»

ج- مسابقات تیم ملّی «ب»

در پایان، کارنامه تمام فعالیتهای خویش، طی 6 سال اخیر را در قالب پیکره ای ترسیم داشته ام که جهت آگاهی خدمتتان ارائه می نمایم.

مهدی میرابی


شماره:   48-110
تاريخ:  28/ 11 / 83
پيوست:   ندارد

 

بنام خدا

از آنجا که «سلام» ادب فرد را می رساند
سلام عليکم،

جناب آقای قراخانلو، شما مدتهاست که برای من معمّا و مجهولی را طرح کرده ايد که لاينحل باقی مانده است. هر چه در بحر تفکر غوص کرده، هيچ مرادی حاصلم نشد، از اين روی به آن مقام پناه و التجاء آورده ام، بدين اميد که بتوانم از رمز اين معما و مجهول آگاه گردم.
وجود، عملکرد، سياست و جهان بينی شما طرح معما و سؤالم شده است.
ظاهر شما گواهی می دهد که فردی متشرّع می باشيد و اسم تان نيز دلالت بر تشيع بودن تان دارد و اعتقاد به ولايت علی ابن ابيطالب را می رساند، همان بزرگ مردی که تنها پيام او به مالک اشتر جهت الگو و تنبه ما کافيست.
با اينحال من نمی دانم که شما پاي بند چه اصول و مرام و تفکری هستيد، تا بتوانم با شما که عنوان اوليايي ورزش اين آب و خاک را داريد ارتباط برقرار سازم.
اگر فقط معتقد به احکام شرع می بوديد، می بايست جواب من شهروند را خيلی زودتر پاسخ می گفتيد.
اگر مقيّد به اصول مدرنيته و مدنيت بوديد نيز بايد جوابگوی من شهروند در طول اين چند سال می بوديد.
اگر به ضوابط بوروکراسی پای بند می بوديد، می بايستی چندی پيش که نامه ای را جهت ستاد پاسخگويي به مردم در تربيت بدنی ارسال کردم و شما نيز آنرا ملاحظه نموديد، پاسخ می داديد.
اگر به رابطه نيز توجه و احترام می نموديد، بی شک مرا می پذيرفتيد.
و اگر به ورزش که بخش عمده ای را در آن به همگان اختصاص داده ايد، يکی از آن همگان را که مدعی رشد و پويش چنين ورزشی بود، به حضور می پذيرفتيد.
براستی، کيستی و چيستی؟
اکنون شما را نه متشرع به معنی واقعی آن می دانم و نه آن فردی که به مدنيت و بوروکراسی پای بند است و نه آبرودار دوست و فاميل؛ من بسيار خدا را بايد شاکر باشم که سائِلی نيستم که دَرِ خانة شخصی تان را می زند.
آن روزگار که از حال و هوای شما مسند نشينان ورزش خبر نداشتم و فکر می کردم شما مسئولين به واقع خدمتگزار مردميد، خطاب به شماها می گفتم: «يک شب بيا خانة ما    حل کن دو صد مشکل ما»
اما امروز می گويم: «يک شب و يک لحظه نيايي در خواب ما     تا پريشان کنی احوال ما».

مهدی ميرابی

کاریکاتورها

تعداد بازدیدکنندگان

mod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_counter
mod_vvisit_counterامروز143
mod_vvisit_counterدیروز113
mod_vvisit_counterمجموع414693