حرفی رو بزن که بتونی بنویسی...

چیزی رو بنویس که بتونی پاشو امضا کنی ...

چیزی رو امضا کن که بتونی پاش بایستی!... ناپلئون

نامه ای به کاندیدای پست فدراسیون فوتبال

سلام به شما هموطنی که در سودای قافله سالاری فوتبال ایرانی هستید. قبل از هر چیز من مردمی فوتبال می خواستم بدانم که براستی آیا می دانی که تاکنون انواع مدیران نظامی و تجاری و صنعتی و ورزشی و فوتبالی و... بدین حوزه ورود کرده اند و جملگی شان در حالی که فکر می کردند می توانند«ناجی» واقعی فوتبالمان باشند پای به میدان فوتبالمان نهادند و در آخر ناکام این عرصه بوده اند! آیا می دانی که نیاز اصلی فوتبال ایرانی به «مدیریت ایده و برنامه دار» است؟ آیا شما طرح و برنامه ای مدون و معلوم و دقیق جهت راهبرد عملی و نظری فوتبال ایرانی دارید؟ آیا به نظر شما یک مدیر، صرف اینکه بتواند به «امور اداری و فدراسیونی فوتبال» اشراف داشته باشد کافی است؟ آیا می دانید اهالی فوتبال دیگر از مدیریت های بی برنامه و باری به هرجهت خسته و بیزارند؟ آیا می دانی که «ما» به دنبال مدیری هستیم که نخست «ساختار شکن» (منکر فوتبال تقلیدی باشد) و بعد «ساختارآفرین» گردد. امید آنکه بدانی که چرا می آئی و چه خواهی انجام داد، باشد که در تفحص و مصاحبه های خویش با مدیران اسبق فدراسیون فوتبال با وسعت چالش ها و اصطکاک ها و خواسته های مردمی و... آشنا شوی و در پایان نیز سخن آنان را که در خاتمه کارشان گفتند بشنوی که «فوتبالمان روستائی است»، «فوتبالمان بادکنکی است»، «فوتبالمان مملو از اسرار پشت پرده است که اگر بگویم آجر بر روی آجر در شهر بند نمی شود»، «فوتبالمان دولتی است» و...  بواقع که چه زیبا گفته اند بزرگان این رشته که «چو دل شیر نداری / سفر عشق مکن». آری براستی که جهت تصدی این پست،آدمی یا باید غافل و دیوانه و جاه طلب باشد که بدان ورود کند یا آدمی به طور کامل دانا و خردورز و راه دان باشد تا رسالت قافله سالاری فوتبالی را بپذیرد. آری، من مردمی فوتبال به آستان بوسی آن ابر مدیری می روم که از قبل می داند «چرا» پای به درون این خراب آباد می نهد و مرادش از قافله سالاری فوتبالمان چیست؟ مدیری که از من ها و منیت ها خسته و بیزار است و به دنبال تحقق نخسین اصل فوتبال ناب و اصیل است که همانا «وحدت» است و «من» ها  را به «ما» فرامی خواند،(تورا «ما» چشم در راهیم در شبانگاهان فوتبالمان) امید آنکه از نعمت چنین مدیری بهره مند گردیم؛ بدان امید- بدرود.

یکی از اهالی مردمی فوتبال- مهدی میرابی

بسياري از افراد مانند واگن‌هاي قطارند، بايد به كار كشانده شوند. فقط يك عده معدود مانند لكوموتيو هستند كه هم خود قادرند با اراده و اختيار خود كار كنند و هم ديگران را وادار نمايند كه كار كنند.«كاسون، هربرت»

Add comment


Security code
Refresh

کاریکاتورها

تعداد بازدیدکنندگان

mod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_counter
mod_vvisit_counterامروز117
mod_vvisit_counterدیروز115
mod_vvisit_counterمجموع416863