نو بهاراست برآن کوش که خوش دل باشی            که بسی گل بدمد باز تو درگل باشی

بهار و فوتبال

رسم و عادت  براینست که در اول و آغاز«سال» از دردها و ناله ها و شکوه های فوتبالی نباید گفت چراکه پدیده ای به نام بهار طلوع و ظهور کرده است، فصلی که نشاط و سرزندگی و خرمی و پویایی و بالیدن و رفتن و به بار نشستن را به «ما» خبر و نشان می دهد، فصلی که جوانه امید بر بدنه مرده دیروز درختان می رویاند و هویدا می گرداند تا بگوید که زندگی بازهم جاری و ساری است و باید ترانه های نو سرود از شادی و امید و سرور. آری با این حال و هوائی که بر طبیعت حاکم است و همه چیز آن خبر از حیاتی نو می دهد بر«ما» اهالی فوتبال ایرانی که 13روز از فعالیت عادی دست کشیدیم(پاسداشت تحول درطبیعت) تا روحی تازه و نوبخش در وجودمان ساکن و مقیم گردد چقدر سخت و دشوار است تا باز بیائیم دکان مرده فوتبال ایرانی را باز کنیم و به جای ترانه سرایی، مرثیه سرایی کنیم؛ حیف و صد حیف که «ما» همواره و پیوسته آموخته ایم که بهترینهایمان (مادی و معنوی) را بر قربانگاه دیو سیاه فوتبال تقلیدی ببریم و قربانی کنیم و نپرسیم که چرا مهر و عشق مجنون وارمان به فوتبال ما را برده او کرد تا مدام داشته ها و سرمایه هایمان را به پای وی بریزیم و اینک باز در آستانه سال نو باید دکان مرده و معدوم ساز فوتبالمان را بگشائیم! همان دکانی که بر سردر  کرکره های آن رنگ سبز و خرمی و نشاط و پویایی و میل به اراده و طلب و... زده شده اما آنچه که عرضه می کند ممات و مرگ است! بله، متاسفانه مترصدیم تا سال نوی فوتبالی را با بزرگ سالاری یک مربی خارجی آغاز کنیم آنهم بدین امید که آن مربی غربی شاید بتواند تحولی در ماهیت و ساختار«بی ساختارِ» دکان و تولیدی فوتبالمان ایجاد و احداث کند! ولی زهی خیال خام که در سر و سودای عالیجاهان فوتبالمان است! بخدا این فوتبال با یک «من» و سوپرمن  وطنی یا خارجی درست شدنی نیست! تو را بخدا بیائید «ما» جامعه فوتبال ایرانی را برای مدتی دگر با مربی خارجی سَرِکار نگذارید! بیائید کاری که فردا می بایست با رفتن و عدم موفقیت یک مربی خارجی انجام دهیم همین امروز به فکر و چاره باشیم؛ بیائیم بپذیریم که فوتبال ایرانی نیازمند اجماع اندیشه های فوتبالی است (تئوریسین ملی فوتبال)تا به یک تحول کمی و کیفی نائل آید؛ بخدا این جنایت است که «ما» نخواهیم با مجهولی به نام فوتبال ایرانی روبرو شویم و گنگ و مجنون صفت در راه فوتبال ملی و قاره ای و جهانی بدویم و گاهی مربی وطنی و گاهی مربی خارجی را پیشگام رفتن عبث خود نمائیم. آری فوتبال ایرانی نیازمند مدیر و مدیریتی است که به «ما» بگوید که «ما» هنوز نسبت به طرح سوال فوتبالی آگاه و توجیه کامل نبوده ایم اما سعی کرده ایم که آن مسئله را حل کنیم و اینک مصداق «طرح سئوال غلط» که پاسخ غلط را به همراه داشته، شده ایم! بنابراین باید نخستین اهتمام و رسالت مان بر این امر استوار گردد که در ابتدا صورت مسئله فوتبالی را به طور کامل و جامع  بفهمیم و بعد در صدد حل جمعی آن برآییم. با این توصیف، کو آن مدیریت و رسانه و مسئولی که به «ما» بگوید بیائیم بفهمیم که «فوتبال چیست؟» و درد ندانستگی فوتبال را دغدغه ملی و مردمی کند تا از عمق خردورزی ایران و ایرانی بهره مند گردیم؟ امید آنکه در آستانه سال نو بارقه ای از بهار در دلهای «عالیجاهان فوتبال ایرانی» بدمد تا جانهای بی روح «ما» اهالی فوتبال را زنده و پویا و نوید بخش سازد. بدان امید - بدرود  

در بهاران کی شود سرسبز سنگ    خاک شو تا گل بروئی رنگ رنگ

Add comment


Security code
Refresh

کاریکاتورها

تعداد بازدیدکنندگان

mod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_counter
mod_vvisit_counterامروز196
mod_vvisit_counterدیروز115
mod_vvisit_counterمجموع416942