هرگز نمي توان با آدمهاي كوچك كارهاي بزرگ انجام داد.. ( سيدرون)

«مدیر»بعدی فوتبال

بحران بی هویتی در فوتبال ایرانی چیزیست که سالهاست ادامه و بقا داشته و هرروز این ویران سرا به جای آبادی و خرمی بیشتر خراب تر از قبل می گردد؛ این مدیریت فوتبالی می آید و آن نیمچه تجربه آموخته مدیر از فوتبال ایرانی به حاشیه و خانه نشینی می رود، عزل از پی عزل و نصب از پی نصب، آمد و شدی عبث و بی فرجام که جملگی می آیند و می روند که چه کنند؟ «مدیریت بحران»! می آیند که«حال»و روز فوتبال ایرانی را نجات بخشند، اما از آنجا که فقط و فقط غرق در اکنون و اینک فوتبالمان هستند، فراموش می کنند که بحران موجود ناشی از گذشته غلط و عدم دورنگری به آینده بوده، از این روی وارد «مدیریت زمان حال و بحران موجود» می شوند! عالیجاهانی که متاسفانه چنان شتابان و عمل زده اند که دیگر فراموش می نمایند تا ببینند که این آشفته احوالی حاصل همان «دیروز» گنگ و مجنون صفتی فوتبال ایرانی است که بی چرا و پرسش در راه فوتبال تقلیدی قدم زده و به «جهل وگنگی مضاف» دچار گردیده اند (نقل و حکایت «خلق را تقلیدشان برباد داد/ ای دو صد لعنت براین تقلیدباد»). افسوس که مدیر و مدیریت از پی هم بر مسند ریاست و قافله سالاری فوتبال ایرانی جلوس کرده و می کنند و از پی جهل خویش وارد دریای بی ساحل فوتبال تقلیدی می شوند تا عَلَم غافل فوتبالمان باشند. براستی کدامیک از «ما» اهالی فوتبال ایرانی در یاد و خاطر داشته و داریم که روزی کسی بعنوان کاندیدای پست فوتبال ایرانی آمده باشد و به «ما» بگوید، این ره که  می رویم به هیچستان است؟ کدام به اصطلاح مدیر فوتبالی سراغ داریم که آمده باشد و قبل از هرچیز منکر رفتار تقلیدی فوتبالمان باشد و اشاره ای نیز بدین مطلب داشته باشد که راه نه آن است(ساختار کاملا غربی) و نه این (راه تقلیدی و بی چون وچرای فوتبالی) و اعلام و اذعان دارد که بیائیم بنیان گذار ساختاری دگر(ساختار فوتبال مردمی) باشیم و الگو و مانندی برای دیگر مردمان گردیم؟ افسوس که انواع مدیریت های فوتبالی درپی آبادی چیزی رفتند که فی نفسه مولد خرابی بود، اما آنان در کمال غفلت درپی رفع خرابی و خرابی ها رفتند و دریغا که یکی از میان ایشان نیافتیم که آمده باشد و منکر این فوتبال لعنتی گردد و بعد نوای هجرت و سودای هجرت از باتلاق و یا انشعاب از این ویران سرای فوتبالی سر دهد. دردا که «ما» غافلان فوتبالی هیچگاه باور نکردیم که ذات فوتبال ناب و اصیل دلالت به روح جمعی می کند(درجمع و باجمع و برای جمع) وکار فوتبال ایرانی نیز با اجماع اندیشه های فوتبالی به سامان و تعالی واقعی خویش راه می برد، چرا چنین باور نکردیم؟ چرا؟ زیراکه به «ما» حقنه کرده اند که تنها «ریاست و راس نشین فوتبال»است که مسئول و موجبِ تحول و تعالی فوتبال ایرانی است (بنا بر قاعده نظام بوروکراسی)، از این روی طبیعی و بدیهی بوده که «ما» همواره و پیوسته در انتظار ظهور یک «سوپرمن» به نام مدیریت فوتبالی باشیم و از توان و درایت و راهکار آفرینی جمعی و ملی خویش در راه فوتبال ایرانی غافل بمانیم. حال که «ما» از توانمندی خویش و نقش عمومی خود در راه رشد و تعالی فوتبال ایرانی فارغ و غافلیم، بیائیم از جملگی رسانه هایمان بخواهیم که این چند صباحی که از عمر ریاست تحمیلی کفاشیان بر فوتبال ایرانی باقی مانده درپی «مدیریتی»دگر برای آینده فوتبال ایرانی برآیند، مدیری که نخست منکر چنین ساختار و باتلاقی باشد و بعد پیام و راهکاری برای هجرت از این نزول سرا داشته باشد. امید آنکه رسانه ها این پیشگامان خردورزی و روشنگری در فوتبال ایرانی در این فرصت باقی مانده (تاعزل و نصب بعدی) بسترساز آمدن و پیدا شدن چنان مدیری گردند؛ بواقع اگر چو «فردا» شود، فکر «فردا » کنیم، خیلی دیراست، بیائید همین امروز با پرسشگری خویش«ریاست»شایسته و بایسته فردای فوتبالی را به جامعه فوتبالی- ایرانی بشناسانید و بدین طریق «تحمیل شایسته ای» را برای فردای مطلوب فوتبال ایرانی موجب و شامل شوید. باشد که به رسالت راستین خود در جامعه ایرانی- فوتبالی عمل نمائید.

بدان امید- بدورد                                                                       یکی از اهالی مردمی فوتبال- مهدی میرابی

اگر همواره مانند گذشته بیندیشید، همیشه همان چیزهایی را به‌دست می‌آورید که تا بحال کسب کرده‌اید.

«فاینمن»

Add comment


Security code
Refresh

کاریکاتورها

تعداد بازدیدکنندگان

mod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_counter
mod_vvisit_counterامروز209
mod_vvisit_counterدیروز115
mod_vvisit_counterمجموع416954