اگر به انسان ها شخصیت و فرصت ابراز عقیده بدهید، پاداش و امکان مشارکت بدهید، رشد خواهند کرد و اندیشه های ناب خود را بیرون خواهند ریخت. «رابرت اسلاتر»

فوتبال بی پدر

در یکی دیگر از تعاریف «فوتبال» آورده اند که فوتبال عبارت است از «کنترل توپ» و هر فرد(بازیکن) و گروه(باشگاه) و ملتی(فدراسیونی) که توانست در «مهار و کنترل» نظری و عملی«توپ» دقت و تبحر بیشتری داشته باشد پیروز و ستاره میدان است. بله فقط از روی همین تعریف اجمالی از «فوتبال» می توان چنین استنتاج کرد که «ما» در بعد فوتبال ملی و سرنوشت نزولی و ابتذالی آن همانند «توپی» که رها شده در خلاء است می مانیم. «ما» ساکنان توپ فوتبالی پیوسته احساس رهائی در چاه ویل و برخورد با انواع موانع را بارها و بارها تجربه کرده ایم و همواره آرزومند روزی بوده ایم که این سیر قهقرا روزی به پایان خویش نزدیک شود و اینک مژده یا با کمال تاسف، این توپ سیال و بی هدف بعد از سالها در به دری با شتاب به پایان و بن بست کامل خویش نائل می آید. آری خواسته و ناخواسته برای فوتبالمان یک «دگر دیسی» تحمیلی همراه با بحران و بی برنامگی مضاعف در شرف تکوین است (تولدی دگر یا مرگی قطعی) و با این اوصاف «ما» چنان آچمز زده ایم که نمی دانیم برای امروز و فردای فوتبالمان چه باید بکنیم. پائی که تاکنون «توپ ملی فوتبال» را به اصطلاح هدایت و کنترل می کرد (فوتبال دولتی) اعلام داشته که دیگر مایل به تصاحب و تملک باشگاه ها و باشگاهداری نیست و همین امر پایان رهائی و سیال بودن فوتبالی ایرانی را خبر می دهد. این پایان را شاید بتوان پایان عمر منحوس فوتبال تقلیدی پنداشت،  ساختاری که سالها «ما» را در بختک فوتبالی نگه داشته بود و یا شاید آغازی برای یک بحران و مهجوری مضاعف فوتبال ایرانی باشد؛ فوتبالی که تاکنون دولتی بوده و همواره با عدم استقبال بخش خصوصی روبرو بوده، بعد از رفتن دولت از فوتبال چگونه می تواند ادامه حیات مطلوب دهد؟ آیا این بی سرپرستی و رها شدن «فوتبال ایرانی» به نفع اوست یا به ضررش؟ آیا جز پناه بردن فوتبال به «دولت» یا «بخش خصوصی»، مرجع سومی  هم می تواند وجود داشته باشد؟ آیا نظام مردمی فوتبال، بدین معنا که «ما» بیائیم فوتبال را نه پیشکش دولت و نه نظام خصوصی سازی بلکه آنرا تقدیم  مردم کنیم و از آنان بخواهیم که  با سرمایه ها و داشته های هرچند کوچکشان در پی افکندن بنای فوتبال استانی و محلی خویش مشارکت نمایند (سهامی عام) و از دستاوردهای مادی و معنوی آن نیز محظوظ و بهره مند گردند، می تواند بهترین راهکار برای فوتبالمان باشد؟ آری اگر «ما» بذر اندیشه «فوتبال مردمی» را در ذهن های عام و خاص فوتبالمان پرورش دهیم  بی شک زمینه و عرصه رشد و تعالی فوتبال ایرانی با ساختار مردمی را رقم خواهیم زد و راهی نو را در عرصه جهانی فوتبال گشوده خواهیم داشت. امید آنکه باور کنیم راه جهشی و جبران مافات «فوتبال ایرانی» در رویکرد به نظام مردمی فوتبال است.

یکی از اهالی مردمی فوتبال - مهدی میرابی

تمام سرمایه های خود را یک جا جمع کنید، همه استعدادهای خود را گرد آورید، تمام نیروهای خود را آرایش دهید و همه توانایی های خود را برای تسلط روی حداقل یک زمینه کاری متمرکز کنی.

«جان هاگای»

Add comment


Security code
Refresh

کاریکاتورها

تعداد بازدیدکنندگان

mod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_counter
mod_vvisit_counterامروز197
mod_vvisit_counterدیروز115
mod_vvisit_counterمجموع416943