نقدی بر سریال 3پنج2

آنکه می گرید تنها یک درد دارد و آنکه می خندد هزار و یک درد دارد.

نقدی بر سریال 3پنج2

آیا می دانید سریال طنز فوتبالی که از شبکه 5 سیما پخش شد در یک همه پرسی میدانی  با 2 نگاه متفاوت روبروشد، نگاه نخست آن بود که این برنامه یک سریال طنز است و شوخی و خنده که گوشه هائی از فوتبال ایرانی را نشان می دهد  و اما نگاه دیگر معتقد بود که این سریال به ترتیب تمامی اعضا و ارکان جامعه فوتبال را نشانه رفته و آنان را به میدان چالش و هزل و هجو کشاند. آری سریال طنز 3 پنج 2 برای آنانیکه با زوایای پنهان فوتبال ایرانی آشنا نبوده و نیستند یک «طنز» صرف بود و برای آنانیکه زوایای مختلف این فوتبال را می شناسند یک واقعیت و حقیقت تلخ و گزنده و غیر قابل کتمان است، این برنامه به جامعه فوتبال ایرانی در قالب طنزمی گوید که «ما» جمله خرابیم ولیکن به مراتب! براستی هنر این سریال آن بود که توانست این حقیقت زشت و دردآلود فوتبالمان را هویدا و آشکار سازد تا شاید «جامعه  فوتبالی»  به خود آیند و به رگ غیرت اش بر خورد و آنگاه در فکر و اندیشه تغییر و تحول اساسی و بنیادین خویش قرار گیرند؛ این برنامه تلویزیونی به ما گفت که در جهل و گنگی و ندانم کاری و سلیقه زدگی و تقلید رفتاری در فوتبال گرفتاریم و هر کس ساز خویش را می زند و لقمه خویش را در سفره آن می جوید و چنین فوتبالی همانند کشتی «فرمان» شکسته و بی سکان است که در پهنه آبها بر اثر فشار موجها ی وارده سرگشته و ول در دریای فوتبالی شناور است و روزگار می گذراند و  ناخدا و فرامین او و همچنین اهتمام خدمه و دیده بان آن فعل وعملی فرمایشی وصوری است؛ این سریال به ما گفت که فوتبال ایرانی همانند طرح سئوال غلط است که متاسفانه بسیاری از عقول و اندیشمندان فوتبالی به خودِ صورت مسئله آن توجهی ندارند (که آیاجهت فوتبال ایرانی صحیح است یا غلط) ولی درصددند که جواب صحیح برای آن یابند!( آنالیز «جهل» ، هیچ +هیچ = هیچ) در هرصورت این سریال به ترتیب تمامی اعضا و ارکان فوتبالمان را یکی پس از دیگری مورد اصابت و جراحت قرار داد اما صدای اعتراضی از اعضا و ارکان فوتبال بلند نشد چراکه همگان می دانند در چه برزخ فوتبالی ای قرار داریم و کاری از کسی ساخته نیست (آچمز زدگی ذهنی). با این احوال امید آنکه در آینده ای نه چندان دور شاهدساخت و پخش برنامه ای باشیم خواه طنز و خواه جد به نام 3پنج2 که در آن به «ما» بیاموزاند و نشان دهند که چگونه می توانیم در راه رشد و تعالی و انسجام و اتحاد و وحدت فوتبالی قرار گیریم ، باشد که چنین برنامه ای نیز تولید شود و به «ما» بگوید که چگونه می توانیم با همکاری هم این روی سکه فوتبالی را که نقش دیو سیاه و طلسم اش برآن حک شده را دگرگون سازیم و به روی و دیدن نقش دیگر سکه فوتبالی که منقش به «الهه نازفوتبالی» است اهتمام ورزیم.

یکی از اهالی مردمی فوتبال- مهدی میرابی

روز را خورشید می سازد و روزگارش را «ما»