جذبه فوتبال ایرانی

خدايا مگذار دعا كنم كه مرا از دشواري ها و خطر هاي زندگي مصون داري بلكه دعا كنم تا در رويارويي با آنها بي باك و شجاع باشم، خداوندا مگذار از تو بخواهم درد مرا تسكين دهي بلكه بخواهم توان چيرگي بر آن را بر من ببخشي....

جذبه فوتبال ایرانی

درست در همین ایام که وزیر بدیع «ورزش و جوانان» بر مسند آن وزارتخانه جلوس  کرده و «ما» اهالی فوتبال باید برای او از سالها ناکامی و افتضاحات فوتبال ایرانی سخن به میان آوریم و از وی بخواهیم که نگاه جدی و بنیادین به این ابر رشته ورشها  داشته باشد و داشته باشیم تا گام های ورزش ایرانی  را صحیح و اصولی برداریم، می ببینی که بر موج های لیگ برتر سوار شده ایم و غافلیم که بر روی چه ویرانه سرائی موج سواری می کنیم! آری، این از محاسن لیگ یا همان دیگ برتر است که با غلغله های خویش «ما» را محو تماشای خود می کند و خروارها درد و ناکامی و شکست را فراموش می کنیم؛ می بینی که بازی پرسپولیس و ذوب آهن اصفهان و بازی تراکتور سازی و استقلال 2 غل مهم  این دیگ  تاکنون بوده و آیا در این میان می بینی که شکست و افتضاح تیم ملی فوتبال ساحلی مان نیز در غلغله های دیگ برتر گم می شود و کسی یقه این فدراسیون را نمی گیرد؛ می بینی که لیگ برتر یا همان فوتبال ایرانی همانند قطاری است که بواسطه نیرو و انرژی فوق العاده ای که به عنوان محرک اصلی آن است چنان پر قدرت و زور است که این قطار خارج شده از ریل را همانند ماشینی در فراز و فرودها به جلو می برد و «ما» تسلیم شده گان بی چون و چرای اوئیم ( فرمان بریدگان، فرمان در دست)! آری، بیائیم در کوچه و پس کوچه های لیگ برتر، «فوتبال گردی وطنی» کنیم و از ریشه ها و آفت های آن نپرسیم تا این حداقل به مذاقمان خوش آید. بیائیم از معرفت شناسی فوتبالی نپرسیم که فوتبال ایرانی آیا یک فوتبال نّقلی است یا عقلی؟  بیائیم بر بال غفلت لیگ برتر سوار شویم و با سهراب سپهری همنوا گردیم که می گفت، کار ما نیست شناسائی راز گل سرخ، کار ما اینست که در افسون گل سرخ شناور باشیم. بیائیم به شهرآورد  2 تیم مردمی بنگریم و از این حداقل فوتبال ایرانی لذت ببریم چرا که هرچه گفتیم و گفتند راه به جائی نبرد.

زیادی سخت نگیرید . گاهی هم لازم است دست از کار بکشید و از سکوت لذت ببرید. برایان تریسی
امید دارویی است که شفا نمی دهد ، اما درد را قابل تحمل می کند. مارسل آشار