آنكه مي خواهد روزي پريدن آموزد، ابتدا بايد ايستادن، راه رفتن، دويدن و بالا رفتن آموزد. پرواز را با پرواز آغاز نمي كنند. «نيچه»

راه نامه فوتبالی به ریاست فوتبالمان

جناب آقای کفاشیان تو را به خدا بیا این دم آخری از عمر مدیریت و حاکمیت بر فوتبال ایرانی، خود و «ما» را نجات ده، بیا و تسلسل دائمی و پیوسته فوتبال ایرانی را قطع کن(تسلسل عزل و نصب مدیران و مربیان فوتبالی را که از پی هم تکرار می شود اما راه به هیچ نجات و فلاحی نمی برد، خط پایانی باش). خوب است در این فرصت و مهلتی که باقی مانده بیائی و اعتراف کنی که این فوتبال نیازمند یک«ابرمدیر»یا«ابرایده ای ملی» است که راهی«فرای»فوتبال فعلی را به«ما»نشان دهد(یک راه نوین و متعالی) اما بدلیل آنکه چنین ابرمدیری در درون و برون فوتبالمان یافت نشده، انواع و اقسام مدیریت ها (نظامی، تجاری، صنعتی، ورزشی، فوتبالی، بوروکراسی فهم) برحاکمیت و هدایت فوتبالمان ره یافته اند(زورآزمائی) و هر کدام با سعی و توان خویش کوشیده اند تا کاشف این غامض بزرگ شوند ولی به دلیل آنکه فوتبال پدیده ای چندوجهی بوده است، فاقد«مدیریت مرکب» و لازم بوده اند و لذا راه به جائی نبرده اند و تازه آنگاه که به تجربه اندوزی نائل شده اند باید بواسطه فشار افکار عمومی با مسند فوتبال ایرانی خدا حافظی نمایند؛ بیا و اعتراف کن که فوتبال ایرانی با عزل و نصب مدیران فوتبالی در پی یک اتفاق می گردد تا با یک ابرمدیر یا یک ابر ایده ملی تصادف کند و این یعنی آنکه«ما»تسلیم موج حادثات هستیم تا روز «موعود» فرا رسد در حالیکه دیگر خرد و اندیشه ایرانی تاب موج سواری های کاذب فوتبالی را ندارد و لذا امروز می بایست کاری کنیم. «ما»باید«چه بایدکرد فوتبالی»را نه تنها برای جامعه فوتبال بلکه برای جامعه ایرانی طرح کنیم؛ «ما»باید بدانیم که فوتبال چیست؟ و مطلوب ترین ساختار فوتبالی کدام است؟ و ایده آل ترین مدیریت فوتبال باید دارای چه ویژه گی هایی باشد و بهترین مربی فوتبال کیست وکدام است؟ و ...(چیستان گشائی ملی در خصوص فوتبال ایرانی)

آری تنها بدین طریق است که ریاست فوتبال می تواند«توپی»را که سالهاست جامعه ایرانی به یک تن واگذار کرده اند(مدیریت فوتبال ایرانی) و توقع معجزه از وی دارند، به میان«جامعه ایرانی»باز گرداند و ساختاری مردمی از فوتبال را بدین طریق تحقق بخشد. بله شما می توانید«بسیج عمومی در راه فوتبال»را اعلام عمومی کنید و خود پیشگام این عمل خیر باشید. شما می توانید بنابر اختیارات اساسنامه هم کمیته ای را به نام«فوتبال مردمی» ایجاد و احداث کنید و راهی را جهت نجات فوتبال ایرانی به دست اهالی مردمی فوتبال رقم زنید؛ کمیته ای که چیدمان آن بگونه ای باشد که بتواند توانمندی تشکیلاتی را به نام«شورای خبرگان فوتبال»(یا اطاق فکرفوتبال ایرانی– مردمی) موجب و شامل شود؛ کمیته ای که جهت فعالیت شورای خبرگان فوتبال برنامه ای پیشنهادی جهت تشکیل تیم ملی «ب» مردمی داشته باشد و... کمیته ای که مجازی سازی فوتبال ایرانی را تحقق می بخشد؛ کمیته ای که به فوتبال ایرانی«هدف و جهشی نوین» می دهد تا دو چندان جبران مافات و عقب ماندگی فوتبالمان را کند؛ کمیته ای که... بله شما می توانید با ایجاد و پذیرش ریاست کمیته فوتبال مردمی در شکل و قالبی نوین و متعالی عمق خدمتگزاری مردمی خویش را با استعفا از ریاست فدراسیون فوتبال نشان دهید و هنر«بوروکراسی» خویش را در آن کمیته که در واقع یک فدراسیون مجازی است به جامعه فوتبال مردمی اهدا و تقدیم نمائید. امید آنکه«تحولی»را که که سالها و دهه ها بدنبال آن بوده ایم در راهکار کمیته فوتبال مردمی بیابیم.

بدان امید- در انتظار ایجاد و احداث کمیته مردمی فوتبال، لحظه شماری می نمایم.

یکی از اهالی مردمی فوتبال – مهدی میرابی

از کسانی که با شما مخالفند نترسید بلکه از کسانی بترسید که با شما موافقند ولی آنقدر جرات ندارند که عدم موافقیت خود را آشکارا به شما بگویند« ناپلئون بناپارت»

Add comment


Security code
Refresh

کاریکاتورها

تعداد بازدیدکنندگان

mod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_counter
mod_vvisit_counterامروز144
mod_vvisit_counterدیروز115
mod_vvisit_counterمجموع416889