پيش از آن كه بالا رفتن از نردبان موفقيت را شروع كنيد ابتدا مطمئن شويد كه نردبان را به ساختمان مناسب تكيه داده‌ايد.( كاوي، استفان)

دوراهی فوتبالی

اینکه کثرت «اهالی مردمی فوتبال» رای به آوردن و آمدن یک مربی نامی و خارجی دادند تنها بدان جهت و علت است که از قافله سالاران فوتبالمان(مربیان وطنی و مدیران فوتبالی)  تاکنون چیزی که بشارت و نوید امروز و فردای بهتری را برای این فوتبال مفلوج بدهد ندیده اند، لذا  ناچار بوده اند که  از گزینه «بد» و «بدتر» به «بد» که همانا مربی خارجی و وارداتی است رای دهند. اینکه جامعه ایرانی  طی 32 سال با فریاد و ایثارشان «استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی» را تحقق بخشیدند و پیوسته شعارشان «نه شرقی و نه غربی» بود، اینک و امروز افتخار مضاعف شان اینست که در سایه این شعار توانسته ایم انرژی و دانش هسته ای و پرتاب ماهواره و توفیقات پزشکی و ساخت تجهیزات دفاعی و نظامی و ... را «بومی»  نمائیم و هر روز بیشتر از قبل به خودباوری ملی راه یابیم که «ایرانی می تواند» اما همین مردم غیور و خردورز و استقلال طلب و... در فوتبالمان به ورود و حضور یک مربی خارجی و وارداتی رای می دهند! چرا؟ چون روح خودباوری فوتبالی را همین قافله سالاران فوتبالی بر حسب سوء مدیریت ها و عدم مدیریت هایشان در درون فوتبالمان کشته اند، یکی پس از دیگری آمده  که چه و چه خواهیم کرد و فقط کافیست کمی صبر کنید و زور آزمائی «من» را ببینید و سپس «ما» دیده ایم که پس از مدتی از گردونه بی رحم فوتبالمان چگونه به بیرون پرتاب شده اند. مردمی که می بینند قافله سالار فوتبالی اش گم کرده راه است آیا نمی بایست چشم به راه یک بیگانه باشند، بیگانه ای که حداقل «فوتبال شناس» است. در واقع این امر یعنی تاسف بزرگ برای عالی جاهان فوتبال ایرانی، البته اگر بفهمند و درک کنند؛ اینکه فدارسیون فوتبال برحسب رای مردمی  نسبت به جذب مربی نامدار خارجی اهتمام می ورزد و این تلاش را پاسخی مثبت به خواست مردم تلقی می کند (مردم سالاری فوتبالی) «درد» است، «درد» که این مردم به داشته ها و سرمایه های فوتبالی اش مومن نباشند و جهت سامان آن آمدن یک بیگانه را انتظار کشند! با این توصیف بیائیم باور کنیم که «ما» نیازمند «مدیر» و مدیریتی هستیم که قبل از آنکه به کوچه مربیان وطنی و خارجی ورود کند و چند سالی دگر بر عمر سیال بودن فوتبال ایرانی بیافزاید در پی اعتراف نمودن بدین مطلب باشد که «ما» گم کرده راهان فوتبالیم و از جامعه ایرانی بپرسد که «چه باید کرد؟»

بخدا «درد» فوتبال ایرانی مربی وطنی و خارجی و یا عزل ونصب مدیران فوتبالی و غیرفوتبالی نیست «درد اصلی» اینست که «ما» هنوز نمی دانیم که از فوتبال چه می دانیم و از او چه توقع و انتظاری داریم، بواقع درد و حسرت بزرگ فوتبالمان اینست که در سر راهش یک سنگ عظیم قرار گرفته و جملگی مان دست روی دست نهاده ایم و ناظره گریم که یک «سوپر منی» از غیب وارد شود و این مانع حجیم را از سر راهمان بردارد، متاسفانه «ما» با توانمندی جمعی ای که داریم هیچگاه پای به میدان همت و آبادی و مانع برداری ننهاده ایم اما مضطرب و نالان و پر شکوه بر «من» هایی که به میدان فرستاده ایم خورده می گیریم و می تازیم که یاالله سوپر من شو و به تنهائی اعجاز آفرین باش و در این ره هیچ مدیر و مربی و رسانه و کارشناسی  راهکار و برنامه ای که از «من» و من ها بدور و گریزان باشد و نوید بخش «ما» بودن و «ما» شدن باشد، ارائه نمی دهد؛ آری درمان فوتبالمان در «ما» شدن است، اما کو آن مدیریت و مربی و رسانه و اهل فنی که به «ما» بگوید برای یکبار هم که شده بیائیم حتی به صورت مجازی در قالبی به ایجاد و احداث ساختاری دگر و نوبنیان پردازیم، کو؟ کجاست؟ آن فرخنده پی.

امید آنکه باور کنیم تنها شوک مفید و موثر و میسر جهت فوتبال بختک زده و تقلیدی«انشعاب» موقت است، تک راهی که به دو راه تقسیم شود، راهی که بر سردر دروازه آن نوشته «من» فوتبالی، و راهی که بر سردر دروازه آن نوشته «ما».

باشد که روزی «ما» + «ما» = مامای فوتبالی گردد و بیافریند زیباترین «ساختار» را (ساختار فوتبال مردمی را).  بدان امید – بدرود

یکی از اهالی مردمی- فوتبال مهدی میرابی

 

وقتي اين همه اشتباهات جديد وجود دارد كه مي توان مرتكب شد، چرا بايد همان قديمي ها را تكرار كرد. ( برتراند راسل)

كارآفرينان كساني هستندكه منابع ارزشمند را از بخش‌هاي كم بازده به بخش‌هايي كه بهره‌وري بيشتري دارند، جابجا مي‌كنند (دراكر، پيتر)

Add comment


Security code
Refresh

کاریکاتورها

تعداد بازدیدکنندگان

mod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_counter
mod_vvisit_counterامروز147
mod_vvisit_counterدیروز115
mod_vvisit_counterمجموع416892