زیاد زیستن تقریبا آرزوی همه می باشد ولی خوب زیستن آرمان یک عده معدود. «هیوز»

چرا تعلیق فوتبال؟

امروز از سوی بزرگ شورای شهر جناب آقای چمران می شنویم که حکم و رای بر تعطیلی چند ساله فوتبالمان می دهد و دیروز نیز تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی چنین نظری داشتند و فردا هم بی شک با این روند نزولی و ابتذالی که فوتبالمان در پیش گرفته «سیاسیون» برجسته و«مذهبیون» طراز اول هم رای به تعطیلی و تحول مطلوب فوتبال ایرانی خواهند داد! براستی که غده چرکین و سرطانی فوتبالمان دارد در روند تکاملی خویش همه چیزمان را در برمی گیرد و وخامت اوضاع چنان شده که از دروازه و حریم فوتبال نیز تجاوز کرده واخلاقیات و سنن و فرهنگ مان را نشانه رفته؛ با این ویرانگی فوتبالی  باید که به داد فوتبال ایرانی رسید و جهت چاره جوئی به دنبال عالی ترین و والاترین متخصصان و اهل فن فوتبال و غیرفوتبالی رفت و در سمیناری در اندیشه «چه بایدکرد؟ فوتبالی» غوص نمود و سپس با اجماع اندیشه ها  زیباترین ساختار مردمی فوتبال را آفرید. آری واقعیت امروزین فوتبال تقلیدی و قائم به شخص شده «انرژی» کثیر وبی سامان، همان قطاری که مدتهاست از ریل خارج شده اما با همان احوال نیز در پستی ها و بلندی ها می رود و راه خود را می جوید!!!(ماشین غول پیکر جونده) و کسی را یارای آن نیست تا این نیروی افسارگسیخته را لجامی زند و فرمان ایست دهد. بله، فوتبال گلوله رها شده ای است که بدست غیرفوتبالی ها مدتهاست که شلیک شده و در گذر خویش بسیاری از سرمایه ها و داشته های مادی و معنوی را معدوم کرده و می کند و احوال گنگی و بختک زدگی را برایمان به ارمغان می آورد. «فوتبال» همان ورزشی که مایه شادی و نشاط و سرزندگی یک جامعه می باشد، وقتی که در دست غیراهلش می افتد می شود مایه غم و اندوه و درد و سستی و خمودی و بی هویتی برای نسل جوان و جامعه ایرانی! با این واقعیت همان بهترکه «ما» صورت مسئله فوتبالمان را به جای حل آن پاک کنیم؛ براستی که چنین فوتبالی را باید «تعطیل» کرد، اما با تعطیلی آن فقط کارش به سامان و سرانجام می رسد؟! آیا نمی شود در کنار همین ساختار دولتی  فوتبال«یک انشعاب فوتبالی» (ساختار مردمی فوتبال) ایجاد کنیم و توان ملی و مردمی مان را صرف آن نمائیم؟ (فوتبالی را که بناست فردا بسازیم، بیائیم امروز بسازیم)؛ ایکاش، ایکاش «ما» با این حقیقت روبرو می شدیم که فوتبال ایرانی از بدو حیاتش تا امروز با «عدم اندیشه متعالی»(خلاءاندیشه) روبرو بوده و سالهاست که نیازمند «تولید» تازه و مطلوب است !!! اما کو آن تئوریسینی(فردی یا جمعی) که برنامه و راهکار و ایده نوئی ارائه دهد؟؟؟ فوتبالی که مدام محروم از «ایده و اندیشه ای نو» است، چه تعطیل اش کنند و چه نه، او همیشه تشنه و در حالت طلب بوده، ولی مطلوب خود را نیافته، بنابراین باید به جای تعطیلی اش فکر عاجل کرد که چگونه می توانیم در تحول و انقلابی در «ابررشته ورزشها» وارد شویم و آنچه که نیاز جامعه ایرانی – فوتبالی است، بیافرینیم؛ بیائیم قبل از آنکه فوتبال تقلیدی یک افتضاح و ابتذال جدید برایمان به بار آورد و به رگ غیرتمان برخورد، آن روز را همین امروز متصور شویم و همین امروز در اندیشه چه باید کرد؟ پرسشی ملی را طرح نمائیم، باشد که با اجماع اندیشه های فوتبالی و غیرفوتبالی هرچه زودتر با فوتبال تقلیدی وداع نمائیم و آفریننده یک ساختار بدیع و مردمی در فوتبال باشیم ، بدان امید- بدرود.

یکی از اهالی مردمی فوتبال- مهدی میرابی

بدتر از برترهم وجود دارد و آن انتظار بدتراست. «ژیلبربرون»

Add comment


Security code
Refresh

کاریکاتورها

تعداد بازدیدکنندگان

mod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_counter
mod_vvisit_counterامروز184
mod_vvisit_counterدیروز115
mod_vvisit_counterمجموع416930