به ما انسان‌ها حق انتخاب داد‌ه‌اند پس نمی‌توانیم مسؤولیت‌ها را به گردن خدا یا طبیعت بیندازیم. مسؤولیت خود ماست و باید خودمان به دوش بکشیم. «گاندی»

نقدی بر90 آن هفته

این بار که برنامه 90 با حال و هوائی دیگر شروع شد به پلک هایم فشار آوردم تا پایین نیاید، مدتها بود که خواب را به آن برنامه ترجیح می دادم، اما آن شب برایم جالب بود که 2 کارشناس محترم و فهیم و معتدل فوتبالی همراه با آقای خاکپور (محجوب و متین) به نقد رخداد اخیر فوتبالمان پرداختند و عادل فردوسی پور از همان ابتدای برنامه دست های خود را بالا برد و گفت که «رسانه ها» نیز «مقصر» هستند و بعد همراه با کارشناسان به شناسائی ریشه های پلشتی فوتبال رفتند و در آن خصوص مطالب و سند ها و نمونه هایی ارائه نمودند که حکایت از وسعت ویرانی های«فوتبالی» داشت (بگذریم که در ارتباط تصویری با «مجید جلالی» نه ما چیزی از حرف های او فهمیدیم و نه خودش فهمید که چه می گوید)، و دست آخر هم اساتید و بزرگان چنین استنتاج نمودند که «اثاث خانه به صاحبخانه می رود»؛ اگر فوتبالمان خراب است به خاطر اینست که جامعه مان خراب است!!! و فوتبال ایرانی آینه جامعه و نسل جوان است و در ادامه نیز جهت نجات فوتبال اشاره داشتند که «نیاز به عزم ملی» است(حاصل نشست، آچمز زدگی فوتبالی). بله بنا بود در آن برنامه به نیمه پر لیوان فوتبالی نیز نگریسته شود، اما هیچ کس در آن خصوص انگار حرف و صحبتی نداشت که از ویژه گی های منحصر به فرد بودن «فوتبال» در جوامع بشری بگوید که اگر«فوتبال» درست در جامعه ای شناخته و هدایت و رهبری شود، بزرگترین و بهترین و مردمی ترین «پدیده ای» است که می توان  با آن در روح یک جامعه نفوذ کرد و اصلاحات و تغییرات مثبت و متعالی را به سهولت برای یک جامعه رقم زد. دریغا و دردا در آن شب که بنا بود «راهکاری» داده شود، اما کسی به «ما» نگفت که فوتبال تقلیدی خشت کجی است که از ابتدا «بد» نهاده شده و تا ثریا نیز کج و بیمارگونه و بختک زده ادامه حیات خواهد داد و لذا برای تولدی دیگر خواسته و ناخواسته «ما» مجبوریم که به نقطه صفر فوتبالمان بازگردیم و این بار از نگاه انسان شرقی به «فوتبال» و ذات و جوهره اش بنگریم و پس از شناخت و حل «چیستان فوتبال»، ساختار کاملا شرقی فوتبال را که جایش در دنیای فوتبال خالی است بیافرینیم(ساختار فوتبال مردمی را). افسوس که از سوی عقول فوتبالی در آن شب نشنیدیم که تنها راهکار موجود در مقابل رویمان آنست که دست به انشعاب فوتبالی زنیم و با «مجازی سازی فوتبالی» از احوال برزخی و بختک زدگی فوتبالی بیرون آئیم (اولین قدم ممکن و معقول). آری آن شب کسی به «ما» نگفت که از این فوتبال مفلوک و مضحک باید«هجرت» کنیم؛ با این توصیف برنامه 90 باز هم «ما» را سرکار گذاشت، چراکه جامعه فوتبالی در خلا اندیشه است و نیازمند یک «ایده نوین و مطلوب و همگان فهم و راه گشا است (نه نشست هایی که از درد می گوید، اما راه به درمانی نمی برد و به جهل و درد وحسرتمان بیشتر می افزاید). با این احوال تا آن هنگام که جمیع کارشناسان و رسانه هایمان قادر به رصد کردن بیرون حباب و پوسته بختک زدگی نیستند، «فوتبال» می شود چیز ذلیلی که ذلت آور است، وقتی که من و تو و او هنوز نمی دانیم که «فوتبال» یعنی مکتب «اصالت عمل» (پراگماتیسم) و این مکتب و ابزار به همان میزان که احیاگر است به همان اندازه نیز ویرانگر هم هست و آنچه که در این میان بسیار حائزاهمیت است آن است که چه کسی یا کسانی در پشت این سلاح قرار گرفته اند و کجا را هدف و نشانه رفته اند؛  وقتی که من و تو و او هنوز نمی دانیم که «روح فوتبال» خواسته و ناخواسته دارای جوهره ایست «متحرک و پوینده» و تنها این به عهده و رسالت عقول فوتبالی است که جهت این انرژی رونده را در یک جامعه مشخص دارند (نزول یا صعود؟)؛ وقتی که من و تو و او این سئوال اساسی و اصولی و بنیادین را برای خویش و جامعه فوتبالی طرح نمی کنیم که فوتبالی ایرانی به کدام سو در حال رفتن و فعالیت است؟ و چگونه می توان این انرژی تکاپوکننده در «قعر» را بلعکس نمود؟(فرمان ایست کامل و بعد دستور عقب گرد 180 درجه ای و سپس استارت شروع اوج و تکامل و تعالی را در درون آن محقق ساخت)؛ وقتی که رسانه ها «ما»را تا نزدیکی های حباب و پوسته بختک زدگی می برند اما برایمان نمی گویند که چگونه می توان این حباب را شکافت و در مجاورت آزادی و هوای پاک قرار گرفت، این قبیل برنامه ها می شود برنامه ای سرکاری (شب نشینی قیل و قال و سوپاپ اطمینانی جهت عدم تراکم و انفجار فوتبالی)؛ امید آنکه عقول فوتبالیمان باور دارند که فوتبال خود بزرگ محرکی است که قادر است بسیاری از مقوله های اجتماعی را از چاله هایشان بیرون آورد، اما اکنون و سالهاست که این جرثقیل بزرگ واژگون شده است و متاسفانه کسی از «ما» نمی داند که چطور از بازوهای قوی او جهت درست زیستی اش بهره وری نماید. باشد که عقول «ما» قادر به رصدکردن بیرون حباب بختک زدگی فوتبالمان نیز باشند و راه و راهکاری متناسب و معقول در مقابل رویمان بگشایند؛  بدان امید-بدرود.

یکی از اهالی مردمی فوتبال- مهدی میرابی

هدف آدمهای کارآمد، پیدا نمودن راهی مناسب برای ساختن ایده هاست. «ولتر»

Add comment


Security code
Refresh

کاریکاتورها

تعداد بازدیدکنندگان

mod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_counter
mod_vvisit_counterامروز196
mod_vvisit_counterدیروز115
mod_vvisit_counterمجموع416942