تا بدبختی را نشناسیم هیچوقت راه بدست آوردن و نگه داشتن خوشبختی را یاد نمی گیریم. داوید وایت

فوتبال و درد بی صدا

پس از سالها دیدن انواع افتضاحات و ابتذال های فوتبالی، همگان می گوئیم باید یک «تولید» تازه در فوتبال ایرانی بوجود آید،(خوب) اما جهت تولید «تازه» نیاز مبرم به یک «ایده تازه» داریم تا مطلوبی را بیافرینیم. در تمامی جوامع انسانی در امور اقتصادی و هنری و سیاسی و تجاری و نظامی و صنعتی و آموزشی و... آنچه تحول آور و نوآفرین بوده، یک «ایده نوین» بوده است و همواره نیز «نیاز» مادرِ ابداعات و اختراعات گردیده، حال اگر «ما» خواهان تحول در «تولید مطلوب فوتبالمان» هستیم، چه باید انجام دهیم؟ در فوتبالی که تمامی ارکانش احساس «نیاز» به تغییر می کند اما راه به تولید تازه نمی یابد، مشکل از کجاست؟ آیا «ایده ای» نو و تازه در میان جامعه فوتبالی جهت «تولید تازه» نیست؟ یا «ایده نو» همواره وجود داشته اما به جهت آنکه بدان توجهی نشده در مهجوری خود مدفون مانده؟ براستی چرا نیاز به تولید نوین سالهاست که خواسته عام و خاص فوتبالمان است، اما تئوریسین «ایده و راهکارمتعالی» در درون چنین جامعة نیازمندی ظهور و طلوع نکرده؟ بواقع زنگ اخبار (هشدار و خطر) جامعه فوتبالمان کیست؟ (رسانه ها، یا مدیران آمدنی و رفتنی فوتبالمان، یا مجمع عمومی خفتگان فوتبالی؟) آری وقتی که نیازمندی ملی مان در «فوتبال» در ضمیر آگاه و ناآگاهمان به عنوان واقعیتی همگانی پذیرفته شده است اما کسی این واقعیت را به دغدغه همگانی تبدیل نمی کند، طبیعی و  بدیهی است که کسی و مرجع و مقامی در راه ایده پردازی فوتبالی آنچنان که شایسته و بایسته است ورود ننماید! اینکه می بینیم همگان دارای یک درد مشترک هستیم (پس چیزی که عیان است، چه حاجت به بیان است!) موجب شده تا عقول فوتبالمان این درد عمومی را به بیان و تصویرکامل در نیاورند و این عدم افشاگری درد ملی-فوتبالی، بزرگ «مصیبت»مان گردیده! حال حکایت عقول فوتبالیمان همانند آن حکایت «شاه عباس» است که دستور داده بود تمامی تنبل ها را در حمامی گرد آورند و آتش تون را دوچندان نمایند تا واکنش تنبل ها را ارزیابی کنند و بزرگ تنبل آن جمع، کسی بود که به بغل دستی اش می گفت «تو» جای منم بگو که من دارم می سوزم!!! وقتی که زنگ بیداری و هوشیاری یک جامعه(رسانه ها) نمی تواند به صورت متحد و هماهنگ و همصدا عمل کند، وقتی که من و تو و او نمی دانیم که از کجا و چگونه باید آغاز کنیم می شویم منتظران یک «ایده نو» که خبر از تولید نو دهد؛ وقتی که کارشناسانمان در انجماد فوتبال غربی، تدبرشان می شود کاملا غرب گرائی و برای انسان شرقی همواره نسخه غربی تجویر می دارند، «ما» می شویم اهالی حیران و سیال و بی سکون فوتبالی؛ وقتی که من و تو و او در تراکم دردها و ضعف ها و سوء مدیریت ها و عدم مدیریت ها و ... برانگیخته نمی شویم و چنانچه برانگیخته و مدعی گردیم هم مورد «تکفیر» قرار می گیریم، دگر از تحول و تعالی و کمال مطلوب گفتن و نوشتن می شود «خیال بافی»! امید آنکه باور کنیم که بیان «درد» جامع فوتبالی، اولین قدم در راه درمان طلبی ملی است، باشد که بزرگ دغدغه «ما» اعتراف ملی درد فوتبالیمان باشد تا بزرگ «ایده» تولید نوین فوتبال در میانمان راه به حیات و تکوین یابد، بدان امید- بدرود.

یکی از اهالی مردمی فوتبال- مهدی میرابی

اغلب مردم به اين دليل هرگز به اهدافشان نمي رسند كه اهداف خود را تعريف نمي كنند، آنها را نمي آموزند، يا حتي آنها را به عنوان موارد باوركردني يا قابل دسترس، جدي نمي گيرند.( ويتلي، دنيس)

Add comment


Security code
Refresh

کاریکاتورها

تعداد بازدیدکنندگان

mod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_counter
mod_vvisit_counterامروز196
mod_vvisit_counterدیروز115
mod_vvisit_counterمجموع416942