سعادت جامعه به مراتب مهم تر از سعادت فرد است. افلاطون

رسانه ها و انتخاب قافله سالار فوتبالی

تورا بخدا ای اصحاب و اهالی رسانه های فوتبالی که در جامعه فوتبالمان خواسته و ناخواسته، آگاهانه و ناآگاهانه در حکم «چشم و زبان و منطق و خرد» ما اهالی فوتبالی می باشید؛ بیایید با فعالیت مضاعف خویش در «گزینش» غیر مستقیم «ریاست آینده فدراسیون فوتبالمان» نقش کلیدی داشته باشیم و نگذاریم و نگذارید تا مثل دوره قبل که مهندس علی آبادی سلیقه ای رفتار کرد و «مهندس علی کفاشیان» را به فوتبالمان تحمیل کرد و 4 سال ابررشته ورزش هایمان (فوتبال) را در حالت گنگی و بخت زدگی و عقب ماندگی فرو برد، این حکایت تکرار شود. اینکه ریاست ورزش متولی ورزش کشور است و باید تمامی عزل و نصب ها و غایت های ورزشی را هدایت و کنترل و رهبری کند و در بعضی از امور نیز ملزم به «انتخاب سلیقه ای» نیز می شود، بحثی است معقول و به جای خود، اما اینکه یک ابر نفوذ (ریاست ورزش کشور) بدون مطالعه و تحقیق و تفحص و کسب آرای عمومی، فقط دست به انتخاب سلیقه ای و تفکر شخصی خود  زند آنهم در ابر رشته ورزشها، بزرگترین درد و فاجعه ورزشی و فوتبالی است. با این توصیف آیا می بینی آتشی که یک مدیر برجان فوتبالمان زد چنان است که پس از 3 سال و اندی هنوز شعله های آن فروزان است. حال بر حسب گذر زمانی که هر4 سال یکبار به ایستگاه عزل و نصب های ریاست فدراسیون فوتبالمان نزدیک می شویم و باز احتمال فراوان می رود که دوباره و چند باره برای آینده فوتبالمان درحکم آوردن و ریختن «نفت» برآتش فوتبالمان عمل کنیم و سالها نیز در حسرت یک مدیریت آتش خاموش کن و نجات بخش باشیم، بیاییم امروز از خود سئوال کنیم که چرا «ما» اهالی خاص و عام فوتبالمان در انتخاب و گزینش «مدیران فوتبالی» هیچ نقش و جایگاهی نداریم؟ چرا یک درصد می تواند برای نود و نه درصد فوتبالی تصمیم بگیرد و فاجعه نیز بیافریند اما نود و نه درصد باید بسوزند و بسازند و بر سر و کله هم بزنند؟ آنهم در درون فوتبالی که ذات و جوهره اش «در جمع و باجمع و برای جمع» است؛ براستی چرا رسانه های جمعی یک یا چند«ماه» مانده به رای گیری مجمع عمومی از کاندیدای احتمالی پست فدراسیون فوتبال مصاحبه های چالشی نمی گیرند تا در این میان افکار عمومی قضاوت کنند که چه کسی شایسته این رسالت سخت و خطیر است؟ چرا می ترسیم از کاندیدای پست فوتبال ایرانی بپرسیم که برای چه به فوتبال آمده ای ؟ آیا ایده و برنامه و راهکاری از پیش تهیه شده و همگان فهم و معقول و ممکن و سازگار با داشته های موجود داری؟ آیا آمده ای تا ساختار آفرین باشی و یا آمده ای تا شبه ساختاری معیوب و غلط را «هادی» باشی؟ چرا «ما» باید همواره غافلگیر شویم و ناگهان ببینیم که از بالا یک مدیر فوتبالی یا سیاسی یا نظامی یا تجاری یا صنعتی و... را بر سرنوشت فوتبالی مان تحمیل می کنند! آری، ای اصحاب و اهالی رسانه، اگر شما دچار بعضی از مصلحت اندیشی ها شده اید و نمی توانید به آن یک درصد بگوئید که چرا پای به میدان فوتبال می نهید، اما می توانید از 99درصد جامعه فوتبالی سئوال کنید که به نظر شما «ریاست فدراسیون فوتبال» باید دارای چه ویژه گی  و مشخصاتی باشد؟ و خواست شما از او چیست؟ بی شک در ازدیاد این پرسش «فوتبالی- مردمی» می توانیم یک بستر و فضائی «نو» فراهم آوریم که هرکسی جرات ورود بدین حوزه را نکند و اگر مایل به قافله سالاری فوتبال ایرانی است از قبل بداندکه عمق پذیرش این رسالت سخت و خطیر تا چه میزان است !

بواقع چرا همواره تا دقیقه 90  «رسانه های فوتبالی» باید دست به سینه بنشینند و بعد که ریاست فدراسیون از طریق «مجمع عمومی» انتخاب وتعیین شد، آنگاه به فکر پرسش های فوتبالی خویش از وی افتند؟ آیا این امر برای رسانه هایمان مقدور نیست تا کاندیدای این پست مهم را قبل از جلوس بر مسند فوتبال شناسائی کنند؟ و بعد با پرسش ها و چالش های خویش «اصلح» و شایسته ترین را به مردم معرفی کنند، تا بدین طریق شایسته سالاری را به فوتبالمان تحمیل نمائیم. ایکاش اوج فعالیت رسانه هایمان در هنگامه «عزل و نصب ها» بود، ایکاش رسانه هایمان که عقل متعارف فوتبالمان به شمار می آیند می توانستند یکصدا از مسئولین امر بخواهند که یک ماه مانده به انتخابات «فدراسیون فوتبال»  کاندیدای این پست باید از طریق رسانه ها آمال و امیال فوتبالی خویش را به سمع و نظر «مردم فوتبالی» برسانند و در صورت امکان با نظر سنجی مردمی، شایسته ترین فرد را جهت این رسالت سخت و خطیر برگزینیم (انتخابات دموکراسی – فوتبالی). اکنون سئوال اصلی اینست که آیا «ما» می توانیم با همکاری فدراسیون و رسانه ها در پی بهترین ها که لایق تصدی این پست هستند بگردیم و با خرد عام و خاص مان «اصلح و افضل فوتبالی» را برگزینیم؟ آیا «ما» می توانیم «آبادانی» فوتبالی را از همان راس و سرچشمه فوتبالی  بخواهیم وآغاز کنیم؟  آیا «ما» می توانیم «ابر مدیر» فوتبالی را در جامعه مان نخست بشناسیم و بعد از او طلب ایده و راه و راهکار نمائیم؟ آیا «ما» می توانیم «فوتبال را برای فوتبال» بخواهیم؟. (فوتبال بدور از سیاست و سیاست زدگی)

یکی از اهالی مردمی فوتبال- مهدی میرابی

آموخته های سترگی که مسير زندگی انسان را تغيير جهت داده است گرايشی ذهنی در روح يک شخص بوده که با نبوغ خود از محيط خويش جدا بوده است. انديشة يک تن، اهرام ثلاثه را برپا داشت، و يک عاطفه، تروا را ويران کرد و يک نظر، شکوه اسلام را پديد آورد و تنها کلمه ای کتابخانة اسکندريه را سوزانيد.

«جبران خليل جبران»

Add comment


Security code
Refresh

کاریکاتورها

تعداد بازدیدکنندگان

mod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_counter
mod_vvisit_counterامروز197
mod_vvisit_counterدیروز115
mod_vvisit_counterمجموع416942