هيچ چيز هويت پيدا نمی کند مگر در ساية ارتباط. «ارتباط شناسی، رونالد نبژ»

فوتبال در برنامه «پارک ملت»

همانطور که می دانیم برنامه «پارک ملت» که از شبکه یک سیمای جمهوری اسلامی به نمایش گذاشته می شود در طول سال گذشته به مقوله «فوتبال» توجه و نگاه ویژه ای داشته که آخرین برنامه فوتبالی آن را نیز می توان یک 90 نظری – فوتبالی» نامید که ارکان و اعضای جامعه فوتبال را به پرسش و چالش کشید تا یک تعریف از «اخلاق» در فوتبال را از زبان اهالی فوتبال استخراج و استنتاج و در نهایت به یک تعریف عمومی رهنمون دارد تا بعد بر اساس آن بتوان به «عمق دردها و سپس راهکارهای درمان یابی»دست یافت و معنی ای نو از پیشگامی «رسانه» را نیز درجامعه به نمایش و تجلی گذاشت؛ اکنون که می بینیم آن برنامه به مقوله «نظری» فوتبال توجه دارد و با طرح سئوال های پایه ای و بنیادین در پی یافتن و رسیدن به بهترین و معقول ترین «جواب» است تا بدین طریق بتوانیم دریچه خردورزی را به روی فوتبالمان بگشائیم جای بسی شکر و سپاس است که یک برنامه  اجتماعی در نقش 90 فوتبالی ظاهر می شود و می پرسد و می پرسد و می پرسد تا به «جان کلام و نجات »راه یابد و راه یابیم! اما در این میان خوشبختانه یا متاسفانه آن برنامه هرچه بیشتر در میان جامعه بختک زده فوتبالی کاووش می کند کمتر به مراد و مقصودی که در سر دارد (تاثیر و تحول فکری و عملی در فوتبال) می رسد، چراکه آن برنامه می خواهد از زبان خفته ای که در خواب و باد فوتبال تقلیدی «الینه و آلوده» شده و در فضای سیاه چال فوتبالی جز سیاهی ها و ناکامی ها و عدم موفقیت ها و سوء مدیریت ها و ... ندیده است و نه آزموده، سخن از احوال فرا آچمززدگی اش بگوید که چگونه می توان به وادی نجات فوتبالی راه یافت!!! در آخرین برنامه فوتبالی«پارک ملت»در سال 1390 آنچه که بیش از همه به چشم می آمد آن بود که فضای برنامه بسیار سنگین بود، مجری مشتاق بود که کسی از میان دعوت شدگان معمای «اخلاق فوتبالی» را برایمان به تفسیر و نقد در آورد و به حل معما کمی نزدیک  شویم، اما جواب هایی که می گرفت خیلی سطحی و گذرا بودند. از این روی گنگی و خلا اندیشه که جزء ذات فوتبالمان است در آن برنامه نیز خود را متظاهر ساخت. آری، آن شب آقای شهیدی فر از مقوله «ماهوی» و نظری  فوتبال ایرانی می پرسید اما جواب ها تنها در حوزه «عمل زدگی های» شخصی و سلیقه ای آقایان فوتبالی بود که بیان می شد! افسوس که آن شب کسی برایمان نگفت «اخلاق» عبارت است از باید ها و نبایدها که هر قوم و ملتی براساس سنن و آیین و مذهب خویش«اخلاق عام» خود را ماهیت می دهند و اخلاق خاص نیز در گروه های کوچک تر جامعه(مثل خانواده و مدرسه و محله و..) عینیت می یابد و اما «اخلاق» فوتبالی «ما» عبارت است از بیان و رفتار هرج و مرج و عدم ثبات و«تقلید» کورکورانه از فوتبال غربی، و........ افسوس در آن شب کسی نگفت، فوتبالی که خشت اولین آن با دزدی توپ خارجیانی که مستقر در زمین چمن راه آهن تهران بودند (به خیابان پرتاب شد) نهاده شد! فوتبالی که با تقلید میمون وار تا امروز و اینک، خود و جامعه ایرانی را سرکار گذاشته، فوتبالی که تا همین چندی پیش مربی اش با فحش خواهر و مادر تیم داری می کرد، فوتبالی که کارشناس اش با فخر و مباهات هرچه بیشتر به غربی کردن الفازش می پردازد و درحالیکه فوتبال غربیان را بهتر و بیشتر از آنان قادر به نقد و برسی است ولی در نقد و بررسی فوتبال بومی و ملی اش در راستای ساختار سازی و ساختار آفرینی یار و مددکار و پر دغدغه نیست! فوتبالی که قافله سالارانش یا اعتراف می کنند که تازه از فوتبال خوششان آمده و این کاره حسن نبوده اند و به ایشان این منصب تحمیل شده و یا اگر فوتبالی نیز بوده اند اذعان داشته اند که فوتبالمان روستائی است یا بادکنکی است و اگر اسرار پشت پرده «فوتبال» را بگویند آجر بر روی آجر در شهر بند نمی شود!!! فوتبالی که همواره برایمان بلند بلند می خواند که «هرچه خواهی به بساطم آه هست» دیگر از «اخلاق فوتبالی» گفتن و شنیدن چه خواهی؟ (فوتبال تهی شده از همه چیز) بله، پرسشگری یک رسانه اگر مبنی بر این باور باشد که می خواهد با سئوال«اخلاق فوتبالی» یک شمع در درون سیاه چال فوتبالمان روشن کند تا «ما» با نور آن وزن بودن فوتبالی خویش را ببینیم و بسنجیم، اقدام و نیت و رفتاری نکو و متعالی است که امید و انتظار می رود در سال جدید نیز برای آن برنامه این توفیق حاصل شود تا از جامعه فوتبال سئوال کند «چرا «ما» طرح جامع فوتبالی نداریم؟» آیا غیر فوتبالی ها باید پیشگام این مهم و ضروری شوند؟ زیرا که جامعه فوتبالی در بستر بختک زدگی اش اسیر و گرفتار است؟ آیا ابررشته ورزشهایمان نیازمند یک آمایش ملی و مردمی است تا در راه مطلوب و در خور نام ایران و ایرانی قرار گیرد؟ و راه تحقق این تحول و تعالی چگونه میسر می شود؟ و.... امید آنکه با تحول در طبیعت، یک تامل و تدبر جدید که منجر به رهائی از سیاه چال فوتبال تقلیدی گردد بدست آن برنامه مردم شمول برایمان رقم بخورد. بدان امید- بدرود.  یکی از اهالی مردمی فوتبال- مهدی میرابی

تفکر مثبت درگير علت و معلول است و منتهی به راه حل و برنامه ريزی منطقی و سازنده می گردد، در حاليکه که تفکر منفی غالباً تنش و بحران عصبی می آفريند.

«ديل کارنگی، نگران نباش! زندگی کن»

Add comment


Security code
Refresh

کاریکاتورها

تعداد بازدیدکنندگان

mod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_counter
mod_vvisit_counterامروز147
mod_vvisit_counterدیروز115
mod_vvisit_counterمجموع416893