مشکلات بهره‌وری، ناشی از عملکرد بد کارکنان نیست بلکه ناشی از عملکرد بد مدیریت است. «دمینگ»

آرزوی فوتبالی

اندیشه ام غرق در ناکامی ها و شکست ها و ابتذال ها و هنجارشکنی ها و ... این فوتبال مان بود و گذشته سیاهش را مرور می کردم و به غفلت ملی- فوتبالی مان تاسف می خوردم و فقط و فقط آرزوم می کردم که ایکاش روزی می توانستم به اهالی خاص و عام فوتبالمان بگویم که «ما» نیازمند خودیابی و جهت یابی و سپس خودآگاهی فوتبالی خویش هستیم، اما چرا بدین مهم هیچگاه نمی توانیم بپردازیم؟ و چرا آچمززده ایم؟ و چه باید کرد؟ تا از بن بست فوتبالی بیرون آئیم و.... می خواستم بگویم که روح خردمند اما مردة «ما» در فوتبال چگونه می تواند «زنده» شود و هویتی دگر را برایمان رقم زند! می خواستم بگویم که به خدا «ما» جماد و نبات نیستیم که محکوم به ماندن در محیط خود باشیم و پای رفتن نداشته باشیم! «ما» آزاد و انتخاب کننده و آفریننده هستیم، اما افسوس که در زیر یوغ دیو سیاه فوتبال تقلیدی چنان بختک زده و تحلیل رفته شده ایم که  نه تنها«رسالت بزرگ ایرانی و اسلامی و شیعی» را به کل از یاد برده ایم، بلکه از تعقل و تحول در فوتبال نیز عاجزیم و با این احوال،  متاسفانه کمتر از جماد و نبات شده ایم! در حالی که همگان می دانیم که اگر ایرانی بخواهد، می تواند!!!

آری در فکرت خود غرق بودم که چگونه می توان به جمع خفته گان فوتبالی گفت ...... که چشمم به غزلی زیبا از دیوان شمس افتاد که حرف های دلم را می گفت از این روی آن را تقدیم می دارم.

نه سلامم  نه علیکم

نه سپیدم   نه سیاهم
نه چنانم که تو گویی
نه چنینم که تو خوانی
و نه آنگونه که گفتند و شنیدی
نه سمائم  نه زمینم
نه به زنجیر کسی بسته‌ام و بردۀ دینم
نه سرابم
نه برای دلِ تنهاییِ تو جام شرابم 
نه گرفتار و اسیرم 
نه حقیرم
نه فرستادۀ پیرم
نه به هر خانقه و مسجد و میخانه فقیرم
نه جهنم نه بهشتم
چُنین است سرشتم
این سخن را من از امروز نه گفتم، نه نوشتم
بلکه از صبح ازل با قلم نور نوشتم ...

گر به این نقطه رسیدی
به تو سر بسته و در پرده بگویــم
تا کســی نشنـود این راز گهــربـار جـهان را
آنچـه گفتند و سُرودنـد تو آنـی 
خودِ تو جان جهانی
گر نهانـی و عیانـی 
تـو همانی که همه عمر بدنبال خودت نعره زنانی

تو ندانی که خود آن نقطۀ عشقی
تو خود اسرار نهانی

تو خود باغ بهشتی
تو بخود آمده از فلسفۀ چون و چرایی
به تو سوگند
که این راز شنیدی و نترسیدی و بیدار شدی در همه افلاک بزرگی
نه که جُزئی
نه که چون آب در اندام سَبوئی 
تو خود اویی  بخود آی
تا در خانه متروکۀ هرکس ننشـــینی و
بجز روشنــی شعشـعۀ پرتـو خود هیچ نبـینـی
و گلِ وصل بـچیـنی....

امید آنکه روزی یک رسول و مبشر در درون فوتبال «ما» نیز بیاید و به «ما» چگونه زیست متعالی را بیاموزاند، باشد که «ما» با اجماع اندیشه های خود بزرگ ناجی فوتبال ایرانی را بیافرینیم. (اطاق فکر فوتبالی یا شورای خبرگان فوتبال ایرانی را). بدان امید-بدرود. یکی از اهالی مردمی فوتبال- مهدی میرابی«خانه»

بدون دانستن اینکه کیستم وچرا اینجا هستم، رسیدن به زندگی مطلوب ناممکن است. «تولستوی»

Add comment


Security code
Refresh

کاریکاتورها

تعداد بازدیدکنندگان

mod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_counter
mod_vvisit_counterامروز213
mod_vvisit_counterدیروز115
mod_vvisit_counterمجموع416958