فهرست مطلب |
---|
محمد دادکان |
نامه شماره 2 |
نامه شماره 3 |
نامه شماره 4 |
نامه شماره 5 |
نامه شماره 6 |
نامه شماره 7 |
نامه شماره 8 |
نامه شماره 9 |
نامه شماره 10 |
تمامی صفحات |
شماره: 53-110 تاریخ: 7 / 2 /84 پیوست: 18 برگ |
حضور محترم جناب آقای دکتر محمد دادکان، عالی مقام فوتبال ملی مان
با عرض سلام و ادب
قبل از هر چیز تشکر و قدردانی خود را جهت ارتباط تلفنی که برقرار ساختید اعلام می دارم و آنرا به فال نیک گرفته و جهت حسن ارتباط با آن مقام، چند نامه ای را که شما از متن آن بی اطلاع می باشید، تقدیم می دارم.
امید است با مدیریت شما و طرح جامع بهره وری، فوتبالمان بوسیله ایرانی (نه، آنچه خود داشت ز بیگانه تمنّا می کرد) و با سعی و تلاش ایرانی راه رشد و تعالی علمی خود را آغاز نماید.
هر فردی که، یکی از امور اجتماعی را بعنوان مدیر و مسئول می پذیرد و عهده دار آن می شود، همواره با 2 دسته از منتقدین روبروست: 1. منتقدِ «نه» که از صفات بارز این دسته آنستکه همواره عَلَمِ نه در دست دارد و پیوسته ساز مخالف می زند، چه عملکرد مثبت باشد، چه منفی، او منتقدی است که باید «نه» بگوید و جعل واقعیت نماید؛ این دسته بسان سکه ای دورو می باشند، که آنطرف آن نیز منتقدیست مثل آدمی که از جامعه عقب مانده، بله قربان گوی و تصدیق کننده هر عمل مثبت و منفی است و اینان هم جاعلان حقیقت اند و مانع و مستوری جهت شفاف و واضح دیدن امور می شوند که متأسفانه حضرتعالی بیشتر با اینگونه از منتقدین دووجهی روبرو بوده اید. چنین منتقدینی برای کسب نان و نام یا در خطر افتادن نام و نان خود، قلم و قدم و بیان را بکار می گیرند تا مزد سوءنگری خویش را بگیرند.
2. اما دسته دوم منتقدین چه کسانی هستند؟ آنانی که با نقد خود موجب اصلاح، تغییر، تداوم و تکامل می شوند و با «چرا و چگونه» پای به میدان می نهند و سبب می شوند که «مسئولیت پذیر» (رئیس) نخست نسبت به حدود و وسعت، و عمق رسالتی را که پذیرفته به خوبی آگاه گرداند و بعد با شناسائی محاسن و معایب و همچنین موانع، رئیس و جامعه را با انعکاس مطالب خود آگاه و متوجه گرداند تا راه صواب و خطا، مشخص و معلوم گردد.
اگر دسته اول منتقدین، استرس ساز و بحران آفرین و سیاهکارند، اما دسته دیگر تأمل و تفکر را به ارمغان می آورند و پیوسته با 3 سؤال اساسی پرسشگرند: 1. به کجا می رویم؟ 2. چطور و چگونه به هدف خود نائل آئیم؟ 3. آیا هدفی را که انتخاب کرده ایم بهترین نوع انتخاب بوده؟
اینگونه منتقدین بزرگترین نعمت برای مدیر و رئیس و جامعه اند، اکنون از خدا برای شما مسئلت می دارم وجود چنین منتقدی را و از او می خواهم که مرا جزء منتقدین «چرا و چگونه» قرار دهد.
آری منِ مردمی اگر قلم به دست گرفته ام، نه تنها به عشق فوتبال و مستطیل سبز بوده بلکه عشق اولی تری یعنی سرافرازی و سربلندی ایران و ایرانی مرا بدین عرصه کشاند و همانطور که به ریاست پیشین نوشتم:
از شما هم فخر و هم عاریم نیست با بد و خوب شما کاریم نیست
موضع خود را از همان ابتدای ورودم به عرصه فوتبال مشخص ساختم و در مقدمه طرح بهره وری این مطلب را نیز در سرلوحه آن آورده ام که:
اکنون پس از گذشت 6 سال می توانم با صراحت بگویم و مدعی شوم که قلمم نه برای نان و نام بوده بلکه اهتمامی است تا خدمتی شایان و قابل توجه از خود به یادگار بگذارم و از آنجا که به راه و هدفم ایمان دارم در انتظارم تا شاهد افق روشن آن نیز باشم، امروز نشد، فردا، اینجا نشد، جای دیگر، این فدراسیون نشد، فدراسیون دیگر، این کنفدراسیون نشد، کنفدراسیون دیگر و ...
بی تردید نامه های فوق الذکر که به مراجع ذیربط ارسال شده این مطلب را به خوبی منعکس می دارند که اینجانب وابسته به هیچ گروه و دسته ای و جناح و کسی نبوده و نیستم، بلکه جزء کوچکی از دریای بیکران اهالی مردمی فوتبالم که همواره قلبم برای ایران و ایرانی تپیده و معتقدم که ما ایرانیان بدون توسل به بیگانگان می توانیم، بوسیله فوتبال، شأن و عظمت نبوغ ایرانی را در عرصه جهانی به نمایش بگذاریم، مشروط به اینکه اولیای ورزش با بذل توجه خود نگاهی به ایده های فرزندان این سرزمین داشته باشند.
مهدی میرابی
< قبلی | بعدی > |
---|