فهرست مطلب
محمد دادکان
نامه شماره 2
نامه شماره 3
نامه شماره 4
نامه شماره 5
نامه شماره 6
نامه شماره 7
نامه شماره 8
نامه شماره 9
نامه شماره 10
تمامی صفحات

 

شماره:  56-110
تاریخ: 20 / 04 /84
پیوست:  ندار
د
بشور اوراق اگر هم درس مائی    که درس «عشق» در دفتر نباشد

حضور محترم جناب آقای دکتر محمد دادکان
ریاست فدراسیون فوتبال ایران زمین

با عرض سلام و ادب

از اینکه از لطف و مرحمت حضرتعالی برخوردار شدم و ملاقاتی با زیرمجموعه آن ریاست (آقایان دانشور و درودگر) میسر گردید، سپاسگزارم؛ مزید اطلاعتان باید بگویم نتیجه جلسه (مورخ 11/04/84) آن شد که به صلاحدید آقایان، با کمیته آموزش آقای فریدون معینی ارتباط لازم را برقرار سازم و ایشان روز ملاقات بعدی را به 10 الی 12 روز آینده موکول نمودند.

مشکل و تعارضی که در این جلسه مشهود بود آنست که آقای دانشور در صدد بودند تا «ساختار بدیع» و بی مانندی را که از سوی من تحت عنوان «طرح جامع فوتبال» ارائه می شد را در قالب روش ها و ساختارهایی که تاکنون متداول بوده «قیاس و استنتاج» می نمودند و این تعمیم و قیاس مانع آن شد تا بیشتر و شفاف تر بتوانم به تشریح و تفسیر طرح جامع فوتبال ایران زمین بپردازم و بعد در پی آن خواست خود را از فدراسیون میهنم اعلام دارم.

دیگر مطلب آنکه استنباط اینجانب از سخنان آقای دانشور آنست که نگاه ایشان به «فوتبال»، نگاهی بوروکراسی وار است بدین معنا که فدراسیون را زیرمجموعه فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا می دانند و هر تغییر و تحولی را زمانی تأیید می نمایند و در آن گام می نهند که منطبق با سیاست ها وقوانین فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا باشد.

اکنون برای اینکه بتوانم در این مقال مختصر به تشریح «طرح جامع فوتبالمان» بپردازم، از «نماد جهانی فوتبال» کمک گرفته ام تا «نیم نمایی» از پدیدارشناسی فوتبالمان را معلوم و مشخص دارم و امید و انتظار آنست که با ترسیم این نماد، نگاهی ژرفتر به فوتبالمان داشته باشیم

برای مشاهده نماد روی آن کلیک نمایید.

شرحِ تفسیری نماد:

همانطور که ملاحظه نمودید، در عالم فوتبال فقط 3 کشور می باشند که «ساختار ماهوی» فوتبالشان با دیگر کشورها متفاوت است و این کشورها عبارتند از: برزیل، آرژانتین و ایران؛ مابقی کشورها دارای ساختار «تک رکنی» (یک محصولی) هستند. در این میان، «ایران» دارای مطلوبترین ساختار «ماهوی» است، ساختاری 3 رکنی که 2 رکن آن یعنی فوتبال گل کوچک و زمین خاکی زیرساختار آنند و همواره بدون چشم داشتی بطور یکطرفه فوتبال چمنی (باشگاهها) را تغذیه و به پویایی نسبی رسانده اند؛ همین ویژگی ذاتی فوتبالمان سبب شده تا علیرغم تمامی ضعف ها و کاستی هایی که در طی دو دهه اخیر وجود داشته، باز هم بتوانیم در سطح آسیا حرفی برای گفتن داشته باشیم. اگر تمامی کشورهای جهان دارای فوتبال تک ساختاری هستند اما «ما» علاوه بر آن ساختار جهانی که همگان دارند 2 زیرساختار دیگر هم داریم که متأسفانه بدلیل آنکه سیاستگزاران فوتبالمان نگاهشان به مقوله فوتبال نگاهی بوروکراسی وار است، نه تنها به زیرساختار ماهوی فوتبالمان توجه نکرده ایم بلکه بدلیل داشتن چنین نگرشی با فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا هم رأی شده ایم که این دو زیرساختار که بطور خودجوش و مردمی از ابداء تا اجرا در میان جامعه مان پدید آمده و خواسته و ناخواسته خود را به پیکره ورزش فوتبالمان متصل ساخته، «استانـدارد» نمی دانیم.

آری، این پیروی کورکورانه بوروکراسی وار و دیپلماسی فوتبالی و بعد «عدم شناخت و توجه» بدین سرمایه ملی سبب گردیده تا این پتانسیل عظیم و تحول آور را به فراموشی بسپاریم و از نعمت و موهبت فعال کردن این 2 رکن مهم که قادر است به سهولت فوتبال ایران زمین را به طور جهشی به مراتب بالا هدایت کند و همسطح کشورهای صاحب عنوان کند، غافل بمانیم و درست مثل نا«باغبانی» می مانیم که فقط بفکر آفت زدایی از «میوه» صرف است و به برگ و ریشه و غیره کاری ندارد و نیز اینکه کاشت و برداشت چگونه سپری و میسر شده، او فقط خود را پاسدار میوه و عرضه کننده آن می داند. امروزه اگر برزیل سرآمد فوتبال جهان است، بدلیل آنست که زیرساختارهای آن از همان آغاز فعال شدن و به تبع آن فوتبال و تیم ملی آن کشور به تجلی و درخشش دائمی رسیده اند. حال اگر ما خواهان رشد و ارتقاء فوتبالمان هستیم، می بایست اولویت مهم و حیاتی و اساسی را به فعال کردن این 2 رکن ریشه ای و بنیادین اختصاص دهیم و این امر زمانی تحقق می یابد که با شعار «بیائید ایران را سراسر مدرسه فوتبال کنیم» و بعد با اجماع خبرگان فوتبال، به تهیه و تدوین «طرح آموزش پایه ای و همگانی فوتبال» اهتمام ورزیم و سپس با همکاری و مساعدت ابررسانه ملّی (یار دوازدهم) زمینه نشر و آموزش همگانی فوتبال را که براساس خودپروری، خودسنجی و خودمربی ای است، فراهم آوریم؛ باشد که بدین طریق از تمامیت فوتبالمان برخوردار شویم و برنامه و راهکاری برای رشد فوتبال در نظام آموزش و پرورش و همچنین شهرداریها و محلات کشورمان ارائه دهیم و  هم زمینه ای را برای ورزشی شدن بیشتر نسل جوان، بخصوص جوانانی که «مدینه فاضله»شان رسیدن به عرصه بازیکنی تیم ملی و باشگاههاست مهیا سازیم و به دستاوردهای ورزش همگانی، پرورشی و غیره نائل آئیم.

آری، مدیریت حرفه ای نه تنها به فوتبال جهانی (چمنی) فکر می کند بلکه کوشش می کند تا رشد و ارتقائی پیوسته و ماندگار در فوتبال ملی ایجاد نماید؛ خوشبختانه کشور ما یکی از 3 سرزمینی است که در زمینه فوتبال از موهبت و نعمتی خاص و فراوان برخوردار است که بواسطه وجود و عملکرد سیاستگزاران که عامل و مانع هر تغییر و تحولی هستند می تواند پویا و شکوفا شود و لذا وجود سیاستگزار بِسان چشمه ای است که اگر از بستر آغازین گِل آلود باشد، تمامیت جریان چشمه را گل آلود می کند و بالعکس؛ اگر چشمه از رأس شفاف و زلال باشد، هرچه جاری و ساری شود، قعرنشین را به شفافی و زلالی سوق می دهد.

امید است با مدیریت و سیاستگزاری آن مقام، ورزش فوتبالمان به زلالی و شفافیتی که مشتاق و مستقبل آنست نائل آید.

«طرح جامع فوتبال» یک روش پراگماتیسم است که پیوندی مابین فدراسیون و سایر نهادها و سازمانها و دانشکده ها و ... در راستای اعتلای ملّی فوتبال، برقرار می سازد و از آنان برحسب تخصص و توانی که در جامعه دارند، دعوت به همکاری و مشارکت می کند و بعد نقش و رسالتی را که می تواند به رشد ملّی فوتبال از ناحیه آنان صورت گیرد، بیان و تعریف متذکر می دارد.

«طرح جامع فوتبال» جهت رشد و آموزش تکنیک و تاکتیک، ابزارهای کمک آموزشی فراوانی را معرفی و عرضه می دارد که پس از آشنایی با ابزارهای کمک آموزشی، ضرورت ایجاد و احداث «پارک توپ» در پارکهای کشور، «زنگ توپ» در نظام آموزش و پرورش کشورمان را لازم می دارد و ...

مهدی میرابی



کاریکاتورها

تعداد بازدیدکنندگان

mod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_countermod_vvisit_counter
mod_vvisit_counterامروز15
mod_vvisit_counterدیروز84
mod_vvisit_counterمجموع415815